سیر خورده و بوی سیر
سیر خورده و بوی سیر
سیر خورده و بوی سیر
چکیده تحقیق پایانی: تفکر و اندیشه از منظر قرآن کریم
تفکر از ماده فکر به معنای اندیشیدن، اندیشه کردن، تأمّل، تعمق و درواقع سیر و حرکت در معلومات برای کشف و نیل به مجهولات می باشد. تفکر در حقیقت چراغی است که مسیر رسیدن به کمال را برای بشر شفاف سازی می کند. شرافت و برتری انسان در اندیشه ورزی اوست به گونه ای که اگر اندیشه و تفکری نباشد وی همچون حیوانات و یا حتی پست تر از حیوانات خواهد بود. تفکر و اندیشه در آیات و روایات از جایگاه و فضیلت ویژه ای برخوردار است و عنایت حق تعالی همواره به افراد متفکر و صاحبان خرد می باشد.
از منظر قرآن کریم مهمترین موضوعات برای تفکر و اندیشه، طبیعت، تاریخ و خلقت انسان می باشند. دو نوع تفکر مثبت و منفی داریم که تفکر مثبت، تفکری سازنده و تفکر منفی ، تفکری مخرب است. بنابر آیات قرآن کریم محورهای تفکر و اندیشه به شرح ذیل است:
تفکر و اندیشه در آثار خلقت به منظور اثبات وجود و یکتایی پرودگار،تفکر و اندیشه در عظمت قرآن و حقانیت آن، تفکر و اندیشه در اعمال و رفتار خود، تفکر و اندیشه در زندگی دنیا و تفکر و اندیشه در معاد.
قرآن کریم طبیب روح و فکر بشر، درمان کننده دردها و امراض روحی،فکری و جسمی انسان، رشد و شکوفایی تفکر و اندیشه را در سایه علم آموزی، تقوا و تزکیه نفس، آزاد کردن عقل از عادات اجتماعی، تلاش و فعالیتهای رهبران الهی، عمل به دانش، بدعت زدایی و خرافه ستیزی عالمان دینی، داشتن والدین و محیط دینی، تغذیه صحیح و مناسب معرفی می نماید؛بر عکس، فقر فکر، تحجر فکری، موانع و آفتهای تفکر و اندیشه را جهل، غفلت، کبر و غرور، مُهر شدن قلب، تکیه بر ظن و گمان، پیروی از میلها و هواهای نفسانی، شتابزدگی، شرب خمر، سنت گرایی، شخصیت گرایی، پیروی از گذشتگان و واگذاشتن قوه عاقله و نیاندیشیدن
کلید واژه ها: قرآن، تفکر، اندیشه، تعقل
چکیده تحقیق پایانی: ارث زوجه از دیدگاه امامیه و اهل سنت
ارث به معنای اموال به جا مانده از متوفی است که متعلق به وارثان اوست.زوجه در صورتی می تواند ارث ببرد که شرایطی را دارا باشد از جمله اینکه علقه زوجیت بین آنها برقرار باشد، علقه زوجیت هم با عقد صحیح منعقد می شود و همچنین عقد آنها دائمی باشد.
در نظر فقهای فریقین در مورد اموال منقول که زوجه از آن ارث می برد اختلافی ندارند و بر این نظر متفق هستند و سهم الارث زوجه دارای فرزند را یک هشتم و زوجه بدون فرزند را یک چهارم از ماترکه دانستند و زوجه کافر را از ارث محروم می دانند.
بنابراین اهل سنت با شیعه در مورد ارث زوجه دارای اختلافاتی است از جمله اینکه اهل سنت معتقد است که در ارث زوجه زمانی وجود فرزند را موجب پایین آمدن سهم الارث زوجه می دانند که از نسل ذکور به متوفی برسد. بنابراین فرزند دختر یا نوه ی دختری را فرزند به حساب نمی آورند ولی در امامیه منظور از فرزند مطلق فرزند است. همچنین در مورد زوجه ای که که غیر از او وارثی نباشد در باقیمانده بر زوجه اختلاف کرده اند، که در لین مورد خود امامیه نیز اختلاف نظر دارند که قول مشهور در زمان غیبت امام بر زوجه رد می کنند و در زمان حضور امام، متعلق به امام است ولی اهل سنت باقی مانده را بر زوجه رد نمی کنند و همچنین نظر فقهای اهل سنت و شیعه در کنار هم آورده شده است.
کلید واژه ها: زوجه ، اموال، ارث، منقول، شیعه، اهل سنت
من آرزو کردم …
...
دیگر حرامم باد خواب صبح جمعه
pan style="color: #0000ff; font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: small;">خوب است وقت دیدنت بیدار باشم
اثبات حضرت مهدی (عج) در قرآن کریم
در قرآن آیاتی در موضوعاتی مثل: حتمی بودن غلبه ی نور الهی، نوید این که دنیا به دست مؤمنان خواهد افتاد و خدا دینشان را پابرجا خواهد ساخت، ترس، آنان را به امنیّت و آرامش بدل خواهد کرد، زمین را بندگان صالح خدا به ارث خواهند برد و غیره وارد شده است.
« خداوند به کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده می دهد که آنها را خلیفه ی روی زمین قرار خواهد داد. همان گونه که به پیشینیان خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را برای آنها پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت. خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می کند. آن چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن، کافر شوند، فاسقند.»[1]
بدون شک حکومت، مهدی (علیه السلام) که طبق عقیده عموم مسلمین اعم از شیعه و سنی، سراسر زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد ، وقتی ظلم و جور همه جا را فراگرفته باشد، که مصداق کامل این آیه است.
« بقیه الله برای شما بهتر است، اگر ایمان داشته باشید.»[2]
...
در روایات متعددی می خوانیم از بقیه الله که به وجود حضرت قائم تفسیر شده است. از جمله کتاب اکمال الدین از امام محمدباقر (علیه السلام) چنین نقل گردیده است: « نخستین سخنی که مهدی (علیه السلام) پس از قیام خود می گوید این آیه است: « بقیه الله خیر لَکُم إن کنتم مؤمنین »[3] سپس می گوید: من بقیه الله و حجت و خلیفه ی او میان شما هستم. پس از آن، هیچ کس بر او سلام نمی کند ، بلکه می گوید: السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه.
le="text-align: justify;" dir="RTL">« الغَیبُ لِلّهِ فانتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِّنَ المُنتَظِرِینَ »[4]، « مراقب باشید همانا، من نیز مراقبم.»در روایات، این آیات به انتظار فرج مهدی (علیه السلام) تأویل شده است.
« أنَّ الارضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّلِحُونَ؛ همانا، زمین را بندگان شایسته ی من به میراث خواهند برد.»[5]
« أَمَّن یُجیبُ المُظطَرَّ إذا دَعاهُ و یَکشِفُ السُّوءَ و یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الارضِ؛ یا آن که درمانده را چون (خدا) بخواند اجابتش کند و رنج را برطرف نماید و شما را در زمین جانشین قرار دهد. »[6]
« و نُریدُ أن نَّمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فی الارضِ و نَجعَلَهُم أئِمَةً و نَجعَلَهُم الوارثین؛ و ما اراده کردیم که بر آن طایفه ی ضعیف و ذلیل در آن سرزمین منت گذاردیم و آنها را پیشوایان خلق قرار دادیم و وارث ملک و جاه فرعونیان گردانیدیم.»[7]
« یُرِیُدونَ لِیُطفِؤُا نُورَاللهِ بِأَفواهِهِم واللهُ مُتِمُّ نورِهِ و لَو کَرِهَ الکفِرُونَ؛ می خواهند نور خدا را با دهان هایشان [با گفتار باطل و طعن و مسخره] خاموش کنند، ولی خدا، کامل کننده ی نور خویش است، اگر چه کافران را ناخوش آید.»[8]
« یومَ یاتی بَعضُ ءایَتِ رَبِّکَ لا یَنفَعُ نَفساً إِیمَنُها لَم تَکُن ءَامَنَت مِن قَبلُ أو کَسَبَت فی إِیمَنِها خَیراً؛ روزی که پاره ای از آیات پروردگار تو پدیدار گردد، آن روز، هیچ کس را ــ اگر از پیش، ایمان نیاورده باشد ــ ایمان و باور، سودی نخواهد بخشید. »[9]
« یأَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دِینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَهُ و …؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کس از شما از دینش بازگردد، چه باک، که به زودی، خدا مردمی را برانگیزد که دوستشان بدارد و آنان نیز خدا را دوست بدارند.»[10]
« و قُل جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ الباطِلُ إنَّ البَطِلُ کانَ زَهُوقاً؛ بگو حق آمد و باطل نابود شد، حقا که باطل نابود شدنی بود.»[11]
« هُوَ الَّذِی أرسَلَ رَسُولَهُ بالهُدی وَ دِینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ و لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ؛ او همان خدایی ست که رسول خویش را با دین حق برای راهنمایی فرستاد، تا آن که دین را پیروز گرداند بر همه دین های دیگر، هر چند بر مشرکان دشوار آید.»[12]و[13]
1ــ سوره نور ، آیه 55
2 ــ سوره هود ، آیه 86
3 ــ همان ، آیه 86
4 ــ سوره یونس ، آیه 20
5 ــ سوره انبیاء ، آیه 105
6 ــ سوره نمل ، آیه 62
7 ــ سوره قصص ، آیه 5
8 ــ سوره صف ، آیه 8
9 ــ سوره انعام ، آیه 158
10 ــ سوره مائده ، آیه 54
11ــ سوره اسراء ، آیه 81
12ــ سوره توبه ، آیه 33
13ــ حاج زین العابدین ، غلام ، رازهای موعود ، صفحات 40 تا 44 به صورت اختصار
محقق: خانم نرگس حسینی
یادداشت برداری
مقدمه
فرا رسیدن عصر (انفجار اطلاعات) و رشد روز افزون دانستنیها و کشف مجهولات از یک سو و عمر کوتاه و شتاب زمان و گنجایش محدود حافظه انسان و بکار گیری دستگاههای کامپیوتر موجب آن شده است تا ثبت معلومات و بایگانی دانش و اندیشههای بشری به شیوههای گوناگون اهمیّت و ارزش ویژهای را به خود اختصاص دهد و همچنین بر حافظه انسان نمی توان اعتماد کرد. هر دانشی که روی کاغذ نیاید، با مرور زمان از بین می رود، (کلّ علم لیس فی القرطاس ضاع) .
آن چه رهاورد مطالعات و تحصیلات انسان است، مجموعه ای از دانستنیهاست که برای حفاظت از آنها باید به یادداشت کردن پرداخت تا هم برای خود انسان، هم برای دیگران و نسل های آینده ثمر بخش شود. یادداشت، هم در کارهای پژوهشی کاربرد دارد، هم در مطالعات آزاد و شخصی.
یادداشت برداری از مطالعات و فیش برداری در تحقیقات و دسته بندی مطالب و تنظیم مواد و اطلاعات و طبقه بندی هر کدام در جایگاه خود، یکی از مرسوم ترین و عمومی ترین این شیوهها در جامعه فرهنگی امروز ماست.
آنچه در پیش خواهد آمد و از آن گفتگو خواهد شد مباحثی در این زمینه است که از مهمترین مراحل تحقیق و مطالعه بشمار میآید.
اساسی کار کردن
از آن جا كه يادداشت ها گاهي تا ساليان دراز باقي مي ماند و به عنوان منبع استفاده ديگران يا پايه تحقيقات و تأليفات نويسنده و محقق مي شود، بايد در نگارش نكات و يادداشت مطالب، اساسي و اصولي كار كرد؛ يعني به فكر آيندهاي دراز مدت بود، نه صرفاً كاري مقطعي و گذرا و دم دستي. اين ديدگاه و اين اصل، ايجاب مي كند كه نكاتي را در عمل به كار بنديم. گرچه مراعات اين امور، ممكن است خرج و هزينه داشته باشد، اما براي يك كار جدي و اساسي ارزش دارد كه انسان هزينهاي را هم متحمل شود. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «… و لكنَّ اللهَ يحِبُّ عبداً اِذا عَمِلَ عملاً اَحْكَمَهُ».[1] خداوند بندهاي را دوست مي دارد كه هرگاه كاري انجام مي دهد آن را محكم و متقن و استوار انجام دهد.
تعریف فیش و مشخصات آن:
فیش (Fiche) در اصل وازه ای فرانسوی است که در زبان فارسی به معنی « برگه» می باشد، و در اصطلاح علوم تحقیقاتی به معنی برگه های یکسان و یک اندازه ای است که چکیده مطالعات و گزیده تحقیقات در آن یادداشت می شود تا در آینده بتوان به آسانی و در زمانی که کوتاه و طبق اسلوبی خاص و منظم از آن بهره جست.
...
اهمیت یادداشت برداری
از نظر قرآن ، قلم و نگارش دارای ارزش و اهمیت است به گون های که حداوند متعال به آن سوگند یاد می کندو می فرماید:
ن والقلم و ما یسطرون: ن، سوگند به قلم و آنچه می نگارند.
به فرموده ی پیامبر گرامی اسلام (ص) نوشتن و نگارش ف علم و دانش را در اختیار انسان نگه می دارد:
قیّدوا العلم بالکتابة: علم و دانش را با نوشتن و نگارش در بند آورید و مقید سازید.
امام صادق (ع) درباره ارزش و اهمیت نوشتن می فرمایند:
اکتبوا فانّکم لاتحفظون حتّی تکتبوا: بنویسید، که تا ننویسید در حافظه نمی سپارید.
آنان که نامشان در تاریخ علم و دانش بشری جاودانه مانده است و می ماند، یکی از علتهای آن (نوشتن) و (نگارش) مطالب به یادگاری ماندنی بوده است.
از سوی دگیر رشد سریع دانش و پیچیدگی و گستردگی نیازهای اطلاعاتی پژوهشگران و تاثیر متقابل این دو پدیده بر یکدیگر و عدم اطمینان به حافظه برای نگه داری و بازیابی معلومات و تاثیر بسزایی که «نوشتن» در یادگیری دارد، همگی موجب ارزش و اهمیت« یادداشت برداری» و «فیش نویسی» گشته است.
بله، «نوشتن» خود، یک ارزش است ولی «منظم نوشتن» ارزش بالاتری است که بسیاری از آن عافلند، زیرا لازمه رسیدن سریع به پایگاه رفیع علم و دانش و دستیابی به جایگاه بلند اندیشه و خرد، «منظم نوشتن» مطالب و بهره جستن از مطالعات و تحقیقات گذشته است.
ابزار وسایل یادداشت برداری
برخی از ابزار وسایل یادداشت برداری عبارتند از :
1- برگه یادداشت
نکته: برای یادداشت مطالب اصلی و نکات مهم و ثبت مواد خام وا ولیه تحقیق باید از «فیش» استفاده نمود، و برگه هایی مانند ورق کلاسور و دفتر را باید در مراحل بعدی تحقیق یعنی رد تدوین و نگارش مطالب به صورت پژوهشنامه و جزوه و یا در نوشتن مطالب بلند و طولانی بکار گرفت.
جنس فیش:
چون از یک سو ارتباط و تماس مطالعه کنندگان و محققان با فیشها غالبا مستمر و همیشگی خواهد بود، و از سوی دیگر ضخامت برگه های یادداشت نباید به گونه ای باشد که حجم زیادی را در بر گیرد، از این رو برگهها باید از جنس مرغوب و با دوام و در یک اندازه باشد و در نتیجه از استهلاک برگه ها و از خراب شدن زود هنگام در مراجعات مکرر جلوگیری شده ، و قرار دادن آنها در برگه دان مخصوص به آسانی صورت پذیرد.
اندازه فیش:
اندازه برگه های یادداشت معمولا به موضوع تحقیق و نوع کار و سلیقه محقق بستگی دارد، ولی غالبا از اندازه های استاندارد (5/7* 5/12 و 10 *15 ، 12 * 20 ، 15*20) سانتیمتر استفاده می شود که از میان آنها اندازه (10*15) سانتی متر متداولتر است.
شکل فیش:
شکل فیش به صورتهای ساده و غیر ساده است که نمونه ای از آن بدین گونه می باشد:
موضوع کلی : کد: موضوع خاص: کد: موضوع عام : کد: موضوع اخص: کد: |
|||||
شماره فیش: |
تعداد فیش: |
تاریخ: |
مکان: |
استاد: |
فیش نویس: |
………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. |
2- قلم یادداشت
بهتر است قلم یادداشت دارای نوکی ریز و روان و از جنسی مناسب و بادوام باشد ، برخي نوشته ها به لحاظ نوع رنگ يا نوع قلم، با مرور زمان يا محو مي شود، يا جوهر پس مي دهد و نوشته را خراب مي كند. خطّ ها گاهي ناخواناست. انتخاب قلم روان و پر رنگ و نيز نوشتن با خط زيبا و خوانا، كاري اساسي است. البته حوصله مي خواهد و سليقه و چون ممکن هست از فیش های مطالعاتی فتوکپی گرفته شود .
كاغذ كاهي و نازك، يا خودكارهايي كه رنگ آن ها پس از مدتي به پشت صفحه نفوذ مي كند(مثل سبز و قرمز) يا استفاده از جوهر و خودنويس، كه با سرايت آب يا خوردن دستِ تر، خراب مي شود، هم چنين استفاده از مداد، كه با مرور زمان از بين مي رود، شيوه خوبي نيست.
3- وسیله غلط گیری
در فیش برداری که معمولا اتفاق می افتد غلط نوشتن است که می توان از لاکهای سفید غلط گیری و یا برچسبهای سفید ریز برای برطرف کردن آنها استفاده نمود.
4- برگه دان (فیشیه)
برگه دان عبارت از پاکتها یا کیفها و یا جعبه های مخصوصی است که اندازه و حجم آن به گونه ای است که فیشهای بسیاری برای نگه داری در آن گذاشته می شود تا از پارگی و پراکندگی برگه ها جلوگیری شده، حمل و نقل و طبقه بندی و بازیابی فیشها را آسان نماید برخی کیفهای پلاستیکی ، چرمی ، زونکن، پوشه و فایل را به عنوان برگه دان استفاده می نمایند.
5- برگه راهنما
می توان از طلقها و برچسبها برای برگه راهنما استفاده کرد.
هر برگه دان حاوی فیشهای متعددی است که همگی آنها دارای یک عنوان و موضوع (عام) می باشند. برای نشان دادن موضوعات عام و تفکیک برگه دانها از یکدیگر از (برگه راهنما)استفاده می نمایند که نشان دهنده عنوان و موضوع (عام) هر برگه دان که دارای موضوعات مختلف می باشد که بر روی برگه دان مربوطه قرار می گیرد و همچنین بر روی فیشهای داخل برگه دانها نیز استفاده می شود چون هر موضوع عامی خود دارای موضوعات خاصی می باشد برای نشان دادن و تفکیک موضوعات خاص موجود در هر برگه دانی از برگه راهنما استفاده می نمایند، که می توان آن را عناوین و موضوعات خاص هر برگه دانی از یکدیگر جدا کرد تا تشخیص و بازیابی آنها آسان گردد.
6- گیره کاغذ
چون در هر برگه دان تعدادی فیش با موضوعات(خاص) و گوناگون وجود دارد، از این رو پژوهشگران برای قرار دادن فیشهای هم موضوع در کنار هم و به منظورتنظیم و طبقه بندی و بازیابی برگه ها از گیره کاغذ استفاده می نمایند.
7- دفتر فهرست راهنما
به جهت اینکه به مرور زمان بر مطالعات و تحقیقات انسان و در نتیجه بر تعداد عناوین و موضوعات عام تحقیق افزوده خواهد شد بنابراین باید فهرست کاملی از آنها را در دفتری همچون (کلاسور) یادداشت نماییم تا از موضوعات مطالعه شده و تحقیق خود آگاه باشیم و برای بازیابی آنها با مشکلی روبرو نشویم و از دوباره کاری بیهوده نیز خودداری کنیم.
در این برگه که نام آن موضوع کلی و کد مربوطهاش بر روی آن نوشته شده در کنار صفحه اول هر بخش قرار میدهیم، و سپس اسامی موضوعات عام آن موضوع کلی را به همراه کد معینی که برای هر کدامشان در نظر گرفته شده است و توضیح آن در قسمت کد گذاری خواهد آمد در آن صفحات ثبت می کنیم.
نکات:
الف . برگه های راهنمایی که نشانگر موضوعات کلی هستند باید به ترتیب (حروف الفبا)تنظیم و قرار داده شوند.
ب . لازم نیست عناوین و موضوعات عامی را که در هر صفحه از موضوع کلی مربوط به خود قرار می گیرند به ترتیب حروف الفبا نوشت.
ج. دفتر پیشنهادی برای فهرست راهنمای موضوعات کلی و عام ، دفتر کلاسور و مانند آن است تا در صورت کم آمدن صفحات برای نوشتن موضوعات عام، بتوان صفحات مورد نیاز را به آن اضافه نمود.
انواع یادداشت برداری
یادداشت برداری و ثبت مطالعات و تحقیقات از گذشته تاکنون به یکی از انواع زیر صورت می گرفته است:
1. علامت گذاری یا خط کشی در متن کتاب و یا حاشیه نویسی در اطراف صفحات آن.
2. خلاصه نویسی در آستر بدرقه کتاب.
3. یادداشت نویسی های پراکنده و غیر منظم در مجموعه هایی به نام (کشکول)
4. ثبت در دفاتر و مجموع هایی به نام (جُنگ) که به صورت الفبایی یا موضوعی تنظیم شده اند مانند«کلاسور» ، «زونکن»،«پوشه».
5. نوشتن مطالب بر روی برگه ها یا کارتهای یکسان و یک اندازه به نام «فیش» ویا «برگه یادداشت».
6. استفاده از نرم افزارههای فیش برداری در رایانه.
روش های یادداشت برداری
چون جمع آوری اطلاعات و معلومات غالبا از سه راه : خواندن یا شنیدن یا دیدن صورت می گیرید، بنابراین یادداشت برداری معمولا یا از یک ماخذ و مدرک کتبی، یا از ایک گفته و درس شفاهی ، ویا از یک فعالیت تجربی و عملی است و ثبت مطالعات وتحقیقات در برگه های یادداشت (فیش) به یکی از روشهای زیر انجام می شود:
1- نقل مستقیم
انتقال یا چسباندن عین عبارات کتاب را به زبان اصلی نقل مستقیم می گویند.
2- ترجمه
نقل مستقیم عبارات کتاب یا ماخذی را به زبان دیگر ترجمه می نامند.
3- تلخیص
یادداشت و ثبت فشرده و گزیده مطالب کتاب و مانند آن را به زبان اصلی و به گونه ای که بیانگر اصول اساسی و مطالب مهم محتوای آن باشد .
4- خلاصه ترجمه
تلخیص کتاب و مانند آن به زبان دیگر با با حفظ صحت تلخیص و دقت ترجمه خلاصه ترجمه می نامند.
5- اقتباس
گرفتن اصل مطالب از یک کتاب و مانند آن را با دخل وتصرف و کم و زیاد کردن .
6- یادداشت شخصی
گاهی مطالب و نظریات نوشته شده بر روی برگه های یادداشت از گنجینه فکر شخص وفیش نویس تراوش کرده است که آن را یادداشت شخصی می نامیم.
مراحل یادداشت برداری
الف. عنوان گذاری (موضوع نویسی)
عنوان گذاری یا موضوع نویسی فیشها از امور مهم در مراحل یادداشت برداری است، زیرا مراجعه به فیشها و ارتباط با آنها برهمین اساس صورت می گیرد و اشتباه در این امر، تحقیقات پژوهنده و طبقه بندی و بازیابی فیشها را با مشکلاتی روبرو می سازد.
يادداشت موضوعي:
مخلوط بودن يادداشت ها، چه به صورت برگه هاي مختلط يا دفترهايي كه حاوي هر نوع مطلب باشد، خوب نيست. بهتر است هم مطالعات انسان موضوعي باشد، و هم يادداشت ها، طبق موضوع ها از هم تفكيك شده باشد. لازمهاش تيتر گذاري براي هر يادداشت است. سپس تنظيم و دسته بندي آن ها طبق برنامه دلخواه، بنابراين روي هر برگه يادداشت، تنها يك موضوع را بايد نوشت، هر چند كوتاه باشد. گاهي انسان در زمينه خاصّي يا بر محور يكي دو موضوع معين تحقيق و مطالعه مي كند، گاهي هم مطالعات متنوع و در همه موضوعات است. در هر حال، با سامان بخشي به برگه هاي يادداشت و ايجاد نظم الفبايي يا موضوعي و عنوان هاي اول و دوم، بايد امكان بهره برداري از آن ها را آسان تر و بهتر و بيشتر ساخت. دادن نظم مناسب به برگه ها، ميزان استفاده را مي افزايد. هر يادداشت، مي تواند يك عنوان عام داشته باشد، و يك موضوع خاصّ يا اخصّ؛ مثلاً موضوعاتي هم چون: تاريخ، عقايد، اخلاق، سياست، فقه، حقوق، ادبيات، حديث، اقتصاد، جامعه شناسي، شرح حال و … هر يك«موضوع كلي» است. هر كدام قابل تقسيم به عنوان هاي جزئي تر است. به عنوان نمونه، «عقايد» را مي توان به پنج عنوان جزئي تر خداشناسي، نبوت، امامت، عدل و معاد تقسيم نمود. معاد نيز خود مباحث ريزتري دارد؛ مثل: برپايي قيامت، اثبات معاد، تجسم اعمال، بهشت و جهنم، صراط، شفاعت، محاسبه اعمال و … . اين گونه است كه مي توان براي هر مطلب، تا سه عنوانِ جزئي، فرعي و اصلي گذاشت. يادداشت ها هم بر اساس اين تقسيم، مي تواند تفكيك و دسته بندي شود. تشخيص موضوع و عنوان گذاري براي هر يادداشت، از اهميت خاصّي برخوردار است. عناوين بايد كوتاه، گويا و مرتبط با معنون باشد. گاهي يك مطلب ممكن است به چند موضوع بخورد. مي توان در هر دو جا آورد؛ مثلاً«ولايت فقيه»، هم موضوعي است فقهي و هم سياسي، «ربا» هم اقتصادي است و هم فقهي. «تاريخ بغداد» هم تاريخي است، هم شرح حال، «مشورت»، هم اخلاقي است، هم اجتماعي، «دوستي» هم اجتماعي است هم تربيتي، «نماز جمعه» هم فقهي است هم سياسي اجتماعي و همين طور. گاهي هم عنوان گذاري براي يك مطلب يادداشت شده، مشكل است. انتخاب تيتر در همان هنگام مطالعه و يادداشت، آسان تر و مفيد تر است، چون كه ذهن آماده تر است. و گرنه بايد بعداً دوباره خواند و طبق محتوا عنوان گذاشت و اين نوعي دوباره كاري و وقتگير است.
مراجعه مجدد
گاهي بايد سراغ يادداشت هاي قبلي رفت. در اين مراجعه، چه بسا نياز به اصلاح يا تمكيل آن ها باشد كه عملي مي شود. گاهي اطلاع از يادداشت هاي پيشين، سبب جلوگيري از دوباره كاري و يادداشت مجدد و مكرر يك مطلب مي گردد؛ به علاوه، يادداشت براي بهره برداري است. نوشتن و بايگاني كردن، آن ها را از خاصيت مي اندازد. گاهي مطالعه كننده، به مطلب خوبي بر مي خورد يا آن را مي شنود و به فكر يادداشت برداري مي افتد. غافل از آن كه قبلاً آن را نوشته است. مراجعه مجدد به يادداشت ها جلوي اين ضايعات را مي گيرد. (کد) عبارت از عدد ، علامت یا حرف خاصی است که برای تشخصی هویت اجمالی موضوعات، کتب ، مولفان ، مترجمان و … بکار میرود و از تکرار در نوشتن و زیاده نویسی و ضایع شدن وقت پژوهش گر جلو گیر می نماید.
کد گذاری در مواقعی که تعداد فیشها زیاد می شود لزوم خاصی پیدا می کند و در فیش برداری غالبا از دو نوع کد گذاری (موضوعات) و (مآخذ) استفاده می گردد، اگر چه ممکن است برای مولفان و مترجمان نیز کدهای معینی یکار گرفته شود.
ج. شماره گذاری فیشها و ذکر تعداد آنها
شماره گذاری فیشها که در حقیقت همان شماره گذاری صفحات برگه هیا نوشته شده می باشد بر طبق آخرین موضوع ذکر شده در بالای فیشها (کلی، عام، خاص و یا اخص) صورت می گیرد و از شماره یک آغاز می شود.
د. ذکر تاریخ ، مکان، نام استاد وفیش نویسی
ذکر تاریخ و زمان یادداشت برداری با قید رقم روز ، ماه و سال شایسته و در یادداشتهایی که زمان بر آنها اثر می گذارد مانند مطالب آماری بایسته است وهمچنین نوشتن مکان یادداشت برداری نظیر شهر ، ارگان، نهاد، سازمان و یا گروه نیکوست و ذکر نام استادی که مطالعات و تحقیقات زیر نظر او انجام می پذیرد و یا درس و سخنرانی وی خلاصه نویسی و فیش برداری می شودو نوشتن نام فیش نویس در تحقیقات گروهی و جمعی که فیش نویسان، متعدد هستند لازم است.
ه. ذکر مأخذ
مأخذ هر مطلب در ذیل خود مطلب نوشته می شودو فایده آن اعتبار دادن بیشتر به محتوای فیش و مستند بودن آن و رعایت امانت علیم و پرداخت وام اخلاقی در استفاده دیگران است.
منبع نقل مطلب، هر چه دقيق تر باشد، هم اعتبار بيشتري مي يابد، هم مراجعه مجدد را آسان تر مي سازد و وقت كمتري مي گيرد. در ذكر مأخذ نيز تا مي توان بايد از«كد» و علايم اختصاري استفاده كرد تا جاي كمتري بگيرد؛ مثلاً به جاي جلد و صفحه، از«ج» و«ص» استفاده شود. هم چنين يادداشت ها، اگر به صورت ترجمه، تلخيص، نقل به معني، اقتباس، نقل قول غير مستقيم، تغيير عبارات و … انجام گرفته و«عين عبارت» نيست، به اين روش و خصوصيت اشاره شود. گاهي يك مطلب، در منابع متعددي وجود دارد. اگر به يكي از آن ها كه معتبرتر و كهن تر است اكتفا شود بهتر است؛ مگر اين كه به دليل خاصّي بخواهيم به منابع متعدد اشاره كنيم، كه در اين صورت مدرك دقيق مطلب را از هر چند مأخذ ذكر مي كنيم. تهيه كننده يادداشت و نويسنده آن(فيش نويس) خوب است قيد شود، تا معرف برگه هاي يادداشت باشد. ذكر تاريخ يادداشت برداري هم مفيد و مكمل آن است. وقتي كه صرف تهيه يك فيش دقيق و استاندارد مي شود هدر نرفته است، زيرا از هدر رفتن هاي وقت در آينده و بي ثمر بودن يادداشت ها جلوگيري مي كند. نوعي سرمايه گذاري زماني است كه بهره آن در آينده روشن مي شود.
مراجعه مجدد
گاهي بايد سراغ يادداشت هاي قبلي رفت. در اين مراجعه، چه بسا نياز به اصلاح يا تمكيل آن ها باشد كه عملي مي شود. گاهي اطلاع از يادداشت هاي پيشين، سبب جلوگيري از دوباره كاري و يادداشت مجدد و مكرر يك مطلب مي گردد؛ به علاوه، يادداشت براي بهره برداري است. نوشتن و بايگاني كردن، آن ها را از خاصيت مي اندازد. گاهي مطالعه كننده، به مطلب خوبي بر مي خورد يا آن را مي شنود و به فكر يادداشت برداري مي افتد. غافل از آن كه قبلاً آن را نوشته است. مراجعه مجدد به يادداشت ها جلوي اين ضايعات را مي گيرد.
پي نوشت:
{1}. الحياه، حكيمي، ج 1، ص 274. نويسنده: جواد محدثي ،منبع: كتاب روش ها، ص 59.
{2} .روش یادداشت برداری ، عبد الرحیم موگهی
مقاله حاضر, پژوهشی بسیار ارزشمند و گرانقدر در زمینه مراحل و روشهای مفید برای تدوین سوال پژوهش است که توسط دکتر کیومرث اشتریان , عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تالیف گردیده است.
مهندسي سوال: راهنماي عملي طرح سوال پژوهش
گويند شيئي در اطاقي گم شده بود كسان بسياري براي پيدا كردن شي گمشده وارد اطاق ميشدند و پس از باز كردن در و كنار زدن پردهاي كه مقابل آن آويخته شده بود به جستجو ميپرداختند ولي نميتوانستند شيئ گمشده را پيدا كنند. فقط يك نفر توانست آن را بيابد و آن هم جستجوگر موفقي بود كه پس از باز كردن در, پردهي آويخته شده را به كناري نزد و جستجو را از همان پرده آغاز كرد… شي گمشده به پرده ي آويخته الصاق شده بود! پردهاي كه هيچ كس توجهي به آن نميكرد و بلافاصله پس از ورود, آن را به كنار ميزد.
حكايت سوال پژوهش همچنين سرنوشتي دارد پيدا كردن گمشده اصلي در پژوهش در مرحله طرح سوال نهفته است. مرحلهاي كه بسياري ازدانشجويان و پژوهشگران تازه كار به آن بيتوجهي ميكنند. كسان بسياري با طرح يك موضوع كلي و مبهم با تصور اينكه يك سوال درست در ذهن دارند به جستجوي پاسخ ميپردازند كه البته هيچگاه هم به پاسخي شفاف نميرسند. بايستي به آنها نهيب زد كه پژوهشٍ خود را پس از طرح موضوعي كلي شروع نكنند. پژوهش با جستجو براي تهيه يك سوال دقيق شروع ميشود. جستجوي يك سوال دقيق و شفاف يكي از بخش هاي اصلي پژوهش است… براي طرح يك سوال هم بايستي به پژوهش پرداخت.
چگونه ميتوان به يك سوال دقيق دست يافت؟
تفكر عميق و پيوسته و تامل بسيار در سوال بايستي روح كلي حاكم بر جستجوي ما براي دسترسي به يك سوال شفاف باشد. براي نيل به اين مقصود ميتوان از تكنيكهاي عملي بهره جست. اين تكنيكهاي عملي ابزارهاي تفكر هستند ونه خود تفكر. انديشه ورزي را آسانتر ميكنند و به راهنمايي عملي دانشجويان در دستيابي به يك سوال شفاف ميپردازند. در اين مقاله به چند تكنيك ساده ولي در عين حال ظريف و پراهميت اشاره خواهد شد. بيترديد ميتوان به اين تكنيك ها افزود و بسته به مشكلات خاص دانشجويان و چارههايي كه براي آنها ميانديشيم ميتوان به ابداع تكنيكهاي جديد مبادرت ورزيد. تكنيكهاي ذيل حاصل تجربه نويسنده در تدريس درس روش تحقيق در علوم اجتماعي در مقطع كارشناسي وكارشناسي ارشد در چند دانشگاه كشور ميباشد.
...
انجام مطالعات مقدماتي و كلي پيرامون موضوع كلي
پرسش از علم خيزد ني ز جهل
بي ترديد يك سوال در خلا ذهني نسبت به يك موضوع پديد نميآيد و حتما پيشينهاي يا اطلاعاتي كلي از يك موضوع است كه سوالي را در ذهن ما پديد ميآورد اگر هيچ اطلاعاتي از چيزي نداشته باشيم طبعا سوالي نيز نسبت به آن موضوع در ذهن ما نقش نميبندد. اگر از وجود حيواني بنام دايناسور در گذشته تاريخ زمين بياطلاع باشيم بيشك پرسشي نيز راجع به چگونگي زيست اين حيوان و مشخصات آن نخواهيم داشت. پس پيشينه سوال وجود اطلاعاتي كلي, ولو ناقص نسبت به امري است و هر چه كه اين اطلاعات بيشتر باشد سوال ما نيز دقيقتر خواهد بود چرا كه بر ميزان نادانستهها و نواقص اطلاعاتي خود وقوف بيشتري داريم و ميدانيم كه چه نميدانيم. هر چه اطلاعات پژوهشگر بيشتر باشد بهتر ميتواند حيطه نادانستههاي خود را تشخيص دهد و مآلا ميتواند با طرح پرسشهاي دقيقتر به رفع نقايص موجود در شناخت خود برآيد. از اينرو توصيه ميشود كه نسبت به موضوع تحقيق بايستي مطالعاتي مقدماتي به عمل آيد. پژوهشگر بايستي به مقالات و كتابهايي كه به نحو كلي به موضوعي خاص پرداخته باشند مراجعه نموده و اين اطلاعات را كسب نمايد. اين امر پژوهشگر مبتدي را نسبت به طرح سوال شفاف ياري خواهد رساند.
چه بسا دانشجوياني كه به انتخاب موضوعي يا طرح سوالي مبادرت ميورزند و از آنجا كه خود اطلاعات زيادي راجع به آن موضوع ندارند تصور ميكنند كه قبل از آنان كسي به آن موضوع نپرداخته و لذا هيچ منبعي در آن زمينه وجود ندارد غافل از آنكه اينان جهل خود را تعميم ميدهند و در زمينه موضوع مورد نظر هيچ مطالعه مقدماتي را انجام ندادهاند.
تفكيك موضوع تحقيق از سوال تحقيق
يكي از لغزشگاههايي كه بر سر راه پژوهشگر قرار دارد خلط موضوع پژوهش و سوال پژوهش است. موضوع پژوهش فراتر, عامتر و گستردهتر از سوال پژوهش است. از درون موضوع پژوهش ميتوان سوال هاي متعدد و متنوعي را برگزيد. به بيان ديگر, موضوع پژوهش را ميتوان به بخشهاي مختلفي كه هر يك ميتوانند ما را به سوالي رهنمون نمايند تقسيم نمود. از اينرو هر پژوهشگر ميبايستي سيري را از موضوعي كلي به سوالي ويژه, (حداقل در ذهن خود) ترسيم نمايد تا بتواند حد و مرزهاي دقيق سوال خود را مشخص نمايد.
بسيارند دانشجوياني كه بدون طرح سوالي دقيق, به مطالعات نامنظم و پراكندهاي دست ميزنند. مثلا دانشجويي كه در باره سياست خارجي آمريكا كار ميكند بايستي توجه داشته باشد كه سياست خارجي آمريكا خود موضوعي كلي است كه قابل تقسيم به شقوق بسيار است.
بايد توجه داشت كه مطالعات پراكنده در باره موضوعي كلي كه در بخش قبلي به آن پرداختيم بايستي هدفي را دنبال كند و آن هدف عبارتست از رسيدن به يك سوال ويژه, دقيق و شفاف. اين امر مستلزم بازشناسي شقوق مختلف يك موضوع كلي است. شقوقي كه هر يك نيازمند شناسايي و پژوهش مستقلي هستند و پژوهشگر موفق آنست كه از شقوق مختلف يك موضوع بتواند به محدودسازي يك سوال شفاف و مشخص نايل گردد.
پژوهشگر بايستي در بادي امر به اين مهم توجه داشته باشد و بازشناسي جنبههاي مختلف و شقوق متنوع يك موضوع يا يك پديده را وجهه همت خود قرار دهد. بدون انجام اين مهم, پژوهشگر خود را مواجه با انبوهي از مسايل ميبيند كه به نحوي با هم مرتبطند و پژوهشگر مبتدي از سر غفلت به مسايل و شاخههاي مختلفي ميپردازد و در جنگلي از سوالات دائما از شاخهاي به شاخه ديگر حركت ميكند.
بنابراين تفكيك موضوع به شقوق مختلف و محدودسازي كار پژوهش به يك يا چند سوال خاص نياز اصلي و اوليه پژوهش اجتماعي است. پژوهشگر بايستي به طرح سوالات متعددي كه در دامنه ي يك موضوع قابل بررسي هستند بپردازد. هدف اين تلاش فكري و ذهني اين است كه پژوهشگر به تحديد و مرزبندي زمينههاي پژوهش بپردازد و خود را در “زندان” يك سوال بيفكندو براي حل آن پا را از حيطه آن “زندان” فراتر نگذارد. به بيان ديگر, به سوالاتي كه در همسايگي و در نزديكي سوال اصلياش مطرح است حتيالامكان نپردازدو با تعيين و مرزبندي يك قطعه زمين به مهندسي و بناي ساختماني بپردازد و براي ساخت آن به زمينهاي همجوار خود تعدي و تجاوز نكند. به مثال بسيار ساده زير توجه كنيد:
فرض كنيم يك دانشجوي تازه كار ميخواهد به تحقيق و تفحص راجع به فردي به نام “حسين حسيني” بپردازد. در نخستين گام بايستي شقوق و جنبههاي مختلفي را كه ميتوان در باره آقاي حسين حسيني به پژوهش پرداخت شناسايي نمايد. آيا راجع به وضعيت خانوادگي وي ميخواهد به تحقيق بپردازد يا راجع به مسائل اقتصادي و مالياش؟ آيا راجع به خصوصيات رواني او تحقيق مينمايد يا راجع به خصوصيات فيزيكي و جسمي نامبرده؟پس از اين تقسيمبندي كه تا حدودي برخي از شقوق و جنبههاي محتمل موضوع شناسايي شدند فرض ميكنيم كه دانشجوي جوان موضوع خود را به خصوصيات فيزيكي و جسمي آقاي حسين حسيني محدود ساخته است. اينجاست كه مرحله ديگري از شفافسازي و محدود سازي موضوع را شروع ميكند و آن اين است كه در محدوده خصوصيات فيزيكي و جسمي آقاي حسيني به شناسايي جنبهها و شقوق مختلف ميپردازد: آيا راجع به قد و وزن او و عللي كه به كوتاهي يا بلندي يا به فربهي و لاغري او منجر شده است ميپردازد؟ آيا به چشم يا موي سر و يا به گونه و بيني او خواهد پرداخت؟ آيا…؟
پس از آنكه به حد كفايتي منطقي و عرفي از شقوق مختلف فراروي خود پرده برداشت ميتواند براي تحقيق خود سئوالاتي از اين قبيل برگزيند:رنگ چشم آقاي حسيني چيست؟قد آقاي حسيني چند سانتيمتر است؟وزن او چقدراست؟
در اين مثال بسيار ساده اگر دانشجويي بخواهد تنها يك سوال را (مثلا رنگ چشم حسين حسيني چيست؟) برگزيند بايد بداند كه مثلا به سوالاتي در مورد قد يا وزن يا ميزان حقوق دريافتي او در ماه نبايد بپردازد. اگر سوالي راجع به رنگ چشم آقاي حسيني مطرح ميشود نبايد پاسخي راجع به مژه او دريافت داريم هر چند كه چشم و مژه او در نزديكي يكديگر قرار دارند.
البته در اين مقاله به طرح مثالهاي ملموستري در زمينه علوم اجتماعي خواهيم پرداخت اما خاصيت اين مثال اين است كه به سادهترين شكل ممكن به دانشجو يادآوري ميكندكه اولا به خلط سوالات مختلف نپردازد, و ثانيا ضروري است كه موضوع كلي را از سوال تفكيك نمايد. هدف اساسي ما از برشماري شقوق و جنبههاي مختلف يك موضوع رسيدن به يك يا چند سوال شفاف است كه ما را محدود به حدودي مشخص بنمايد تا پس از انتخاب يك يا چند سوال از لغزيدن و پرداختن به سوالات و موضوعاتي كه ربط وثيقي با مساله ما ندارند پرهيز كنيم. اين تقسيم بندي به اين معني نيست كه حتما بايستي پژوهشگر تا آنجا به محدودسازي و خرد كردن موضوع بپردازد كه با غرق شدن در جزئيات بيهوده از درك و فهم واقعي پديدهها باز بماند بلكه هدف اصلي, مشخص نمودن منطقي مرزهاي كار پژوهشي است. شفاف كردن سوال و از ابهام دوزي گزيدن نبايد به معني پاره پاره كردن پديده مورد مطالعه باشد. پژوهشگر بايستي از قطعه قطعه كردن پديدههاي اجتماعي پرهيز كند چرا كه اين امر منجر به نقص بيش از اندازه شناخت و دور شدن از واقعيت ميشود. “كساني به خطا پنداشتهاند كه مراد از مسئله مشخص مسئلهاي است بسيار تنگ دامنه, حال آنكه مسئله مشخص مسئلهاي است با مرزهاي معين - خواه پهناور و خواه تنگ.” (آريانپور,1362, ص 23)
هنگامي كه به مباحث و موضوعات اجتماعي ميپردازيم چه بسيارند پاسخهايي نامربوط كه به پرسش ها داده ميشوند ولي بيدقتي پژوهشگر يا گرايشهاي اخلاقي و ارزشي, او را قادر به فهم بيربطي نميكند. مثلا سوالي كه مربوط به اختلافات ايران و امارات بر سر جزاير سهگانه در خليجفارس و رابطه آن با امنيت ملي ج.ا.ا است با پاسخي كه تنها به بيان تاريخ جزاير سهگانه خليجفارس اكتفا كرده است مواجه ميشود. يا اينكه همين سوال با پاسخي كه صرفا با طرح موضوعاتي راجع به امنيت ملي پاسخ داده ميشود اما هيچكدام از پاسخهاي فوق به بيان رابطه بين دو متغير فوق يعني رابطه بحران جزاير سهگانه و امنيت ملي ج.ا.ا. نميپردازند.
جدول 1
پاسخهاي مختلف به يك سوال
سوال |
پاسخ |
درست |
غلط |
بحران جزاير سه گانه در خليجفارس و رابطه آن با امنيت ملي ج.ا.ا |
پاسخ اول - پرداختن به تاريخ جزاير سه گانه خليجفارس |
|
×× |
“" “" “” |
پاسخ دوم - پرداختن به مباحث كلي امنيت ملي |
|
×× |
“" “" “” |
پاسخ سوم - پرداختن به رابطه مناقشه جزاير سه گانه و امنيت ملي ج.ا.ا) |
×× |
|
پژوهشگري كه موضوع تحقيق خود را امنيت ملي ج.ا.ا قرار داده و جنبههاي مختلف آن را تفكيك نكرده است نميداند كه آيا راجع به تهديدهاي امنيتي و اطلاعاتي ميخواهد كار كند؟ يا راجع به مسائل فرهنگي و امنيت ملي ج.ا.ا, يا راجع به اقليتهاي قومي و پراكنش آنها و تاثير آن بر امنيت ملي يا… (كه البته هر يك از شقوق اخير نيز قابل تفكيك به شقوق خردتري ميباشند). بدنبال همين ابهام است كه چه بسيار پاسخهايي مبهم و نامربوط داده ميشود.
تفكيك زماني
در اين گونه از تفكيك, پژوهشگر ميتواند با گزينش يك مقطع تاريخي به برش زماني در يك موضوع مشخص مبادرت ورزد. بسياري از موضوعات را ميتوان با كاوشي تاريخي در مقاطع مختلف مشاهده كرد مثلا تاريخ سياست خارجي فعال امريكا در ايران به بيش از چهل سال ميرسد. كه آن را ميتوان هم در فاصله سالهاي 32 تا 57, هم پس از انقلاب اسلامي و هم پس از خرداد 76 مطالعه كرد. همين موضوع را به گونهاي ديگر ميتوان تقطيع كرد بدين شكل كه سياست خارجي ايالات متحده امريكا در ارتباط با ايران در زمان هر يك از روساي جمهوري آمريكا قابل مطالعه است. نكته اي كه تذكر آن ضروري مي نمايد اين است كه هر گونه تفكيك و تقطيع زماني قابل قبول نيست. پژوهشگر بايستي براساس مبنايي منطقي به تقطيع زماني مبادرت ورزد. مثلا قابل تصور است كه سياست خارجي امريكا در زمان ريگان تفاوتي شكلي و شايد ماهوي با زمان كارتر داشته باشد. چون هر يك از اين دو, نماينده گرايش سياسي خاصي در امريكا هستند. اما اين مبناي منطقي مثلا در تقطيع زماني دو سال اول رياست جمهوري ريگان با دو سال دوم او به چشم نميخورد.
تفكيك محتوايي
گونه ديگر تفكيك عبارت است از تفكيك محتوايي يا موضوعي. در اين تفكيك محتوا و ماهيت بخشهاي مختلف, ما را به تفكيك و تقطيع رهنمون ميكند. در مثال سياست خارجي امريكا در رابطه با ايران ميتوان به مطالعه اين سياست در زمينههاي سياسي يا فرهنگي يا اقتصادي يا نظامي مبادرت ورزيد. كه البته هر يك از اينها نيز خود قابل تفكيك است. مثلا سياست اقتصادي امريكا در رابطه با ايران دامنه گستردهاي را در برميگيرد از جمله:
-0 “تلاش امريكا براي محدود ساختن روابط اقتصادي ايران و جمهوريهاي شوروي سابق",
-ㄱ “سياستهاي نفتي اين كشور براي تغيير قيمت نفت” ,
-ㄴ و يا “سياست آمريكا بر اعمال نفوذ بر بانك جهاني در رابطه با ايران".
مبناي منطقي تفكيك محتوايي وجود پيوستگي, هماهنگي, ربط وثيق و عدم تناقض در اجزاي يك موضوع است. در مثال فوق نزديكي جمهوريهاي شوروي سابق با ايران, وجود علقههاي تاريخي مردم آن سامان با ايرانيان و وجود زمينه روابط تجاري و اقتصادي با آن كشورها (كه ميتواند به شكوفايي روابط اقتصادي ايران و كشورهاي تازه استقلال يافته آسياي ميانه بيانجامد) اجزاي هماهنگي را تشكيل ميدهند كه ميتواند چارچوبهاي اوليه تفكيك محتوايي ما را سامان دهند. اما, مثلا, سياست اقتصادي امريكا در ارتباط با كشورهاي آمريكاي لاتين در زمينه آنچه كه مربوط به تجارت قهوه ميباشد فاقد ربطي وثيق با سياست اقتصادي امريكا در رابطه با جمهوري اسلامي ايران است.
تفكيك محتوايي گاه ميتواند مقطع تاريخي گستردهاي فراروي پژوهشگر قرار دهد. مثلا براي مطالعه رابطه فرهنگ و سياست خارجي امريكا پژوهشگر ميتواند تاثير فرهنگ امريكا را بر سياست خارجي اين كشور در دوران جنگ سرد بررسي نمايد. و به يك جمعبندي تاريخي نايل آيد و زوايا و چگونگي اين تاثير را شناسايي نمايد.
تفكيك مكاني و جغرافيايي
گونه ديگري از تفكيك كه در موضوعات علوم اجتماعي قابل تصور است تفكيك مكاني و جغرافيايي است پژوهشگر ميتواند مطالعه خود را بر يك يا چند نقطه جغرافيايي خاص يا بر واحد سياسي خاصي متمركز نمايد. مثلا بررسي سياست خارجي امريكا در رابطه با يك حوزه مشخص را وجهه همت خويش قرار دهد : سياست خارجي امريكا در خاورميانه, سياست خارجي ايران در آمريكاي لاتين و… .
تفكيك چند گانه
در اينگونه تفكيك پژوهشگر دو ياچند تفكيك را تواما در موضوع خود انجام ميدهد و بدينسان وجوه مختلف يك موضوع را محدود مينمايد. مثلا سياست فرهنگي امريكا در رابطه با ايران در زمان رياست جمهوري بيل كلينتون. در اين مثال اولا, تفكيك جغرافيايي انجام شده است يعني دو واحد جغرافيايي خاص را برگزيدهايم و سياست خارجي امريكا را در رابطه با يك واحد جغرافيايي مشخص مطالعه ميكنيم. ثانيا, با انتخاب سياست فرهنگي امريكا به تفكيك موضوعي پرداختهايم و ثالثا, تقطيع زماني آن با انتخاب دوره زمامداري كلينتون حاصل شده است. نكتهاي كه بايد تذكر داد اين است كه هدف نهايي ما از مبحث تفكيك, نظم بخشيدن به تفكر است. نظم در تفكر پايهاي براي تفكر منطقي است كه خود مرحله ژرفتري در پژوهش اجتماعي است: نظم ذهني استدلال عقلاني را تقويت مينمايد. بي ترديد نظم بخشيدن, مشخص كردن جغرافياي موضوعي, مهندسي حيطه تفكر اجتماعي و… به استحكام استدلال عقلي ما كمك شاياني خواهد كرد- و اين نه به مفهوم تقطيع بيرويه پديدههاي اجتماعي است. بديهي است كه پس از مشخص كردن مرزبنديها و تقطيع منطقي موضوعات و كشف و استخراج سوالهاي متعدد ميتوان به تركيب پرسشهاي متعددي كه پيوندهاي ماهوي دارند و به شناخت كل بزرگتري ميانجامند پرداخت. فقط هنگامي كه تكثر را بازشناسي كنيم ميتوانيم به وحدت سوال ها و پيوند زمينهها و موضوعات بپردازيم . آنچه پژوهشگر تازه كار را از دام ابهام و سرگشتگي ميرهاند تقطيع و تفكيك است. بيترديد پژوهشگر متبحر با زدن پلي بر روي اين تفكيك ها بسرعت ميتواند سوالات متعددي را در قالب موضوعي گسترده طرح نمايد. كه اين امر مستلزم تسلط پژوهشگر بر موضوع است.
مثال زير تفكيك هاي فوق را بصورت عيني تري نشان ميدهد:
پژوهشگر ابتدا موضوعي كلي را بر ميگزيند و آن عبارتست از سياست خارجي ايالات متحده آمريكا. طبيعي است كه محدوديتهاي مختلفي بر سر راه يك دانشجو وجود دارد كه به وي اجازه پرداختن به همه جنبههاي سياست خارجي آمريكا را نميدهد از اينرو وي ملزم به محدود كردن خود در چارچوب مشخصتر و محدودتري است تا بتواند بخوبي از عهده پژوهش خود برآيد. براي انجام اين كار بايستي در طي چند مرحله به محدود كردن موضوع پژوهش پرداخت به گونهاي كه هر مرحله نسبت به مرحله پيش محدود ترو شفافتر باشد. از اينرو, در اولين مرحله برخي از جنبههاي ممكن سياست خارجي آمريكا را بر ميشماريم تا از ميان آنان يكي را برگزينيم. برخي از شقوق محتمل در اين مثال عبارتند از: جبنههاي فرهنگي, جبنههاي نظامي, جنبههاي اقتصادي و… .
جدول 2
مرحله اول شفاف كردن سوال پژوهش
مرحله اول: شقوق مختلف سياست خارجي آمريكا |
موضوع كلي |
االف - جنبههاي نظامي ب - جنبههاي فرهنگي ج - جنبههاي اقتصادي د - … |
سياست خارجي ايالات متحده آمريكا |
سپس در دومين مرحله به گزينش يكي از جنبههاي فوق ميپردازيم. مثلا بنابر علاقه خود جنبههاي فرهنگي سياست خارجي آمريكا را برميگزينيم و به بر شمردن شقوق محتمل آن ميپردازيم:
عناصر تاثير گذار در فرهنگ سياسي آمريكا و بازتاب آن در سياست خارجي آمريكا, ابزارهاي فرهنگي در سياست خارجي آمريكا, بر خوردهاي متقابل سياست خارجي آمريكا و فرهنگها و تمدنهاي متعارض آن, سياست خارجي آمريكا و گفتگوي تمدنها و… .
جدول 3
مرحله ي دوم شفاف كردن سوال
مرحله دوم: شقوق مختلف جنبههاي فرهنگي سياست خارجي آمريكا
|
مرحله اول: شقوق مختلف سياست خارجي آمريكا |
موضوع كلي |
الف - عناصر تاثيرگذار در فرهنگ سياسي آمريكا و بازتاب آن در سياست خارجي آمريكا ب - ابزارهاي فرهنگي در سياست خارجي آمريكا د - سياست خارجي آمريكا و نظريه گفتگوي تمدنها |
الف - … ب - جنبههاي فرهنگي ج - … د - … |
سياست خارجي آمريكا |
در مرحله بعدي, كارشفاف سازي و محدود كردن سوال پژوهش را با انتخاب يكي از گزينههاي مرحله 2 ادامه ميدهيم و فرض كنيم كه به دليل علاقه شخصي به انتخاب مورد الف ميپردازيم يعني “عناصر تاثير گذار در فرهنگ سياسي آمريكا و بازتاب آن در سياست خارجي ايالات متحده". قدم بعدي عبارت است از بر شمردن شقوق مختلف و ممكن اين موضوع كه ديگر از حالت كلي بدر آمده و تا حد زيادي به يك سوال شفاف نزديك شده است. اما پژوهشگر ميتواند براي وضوح بيشتر و عملياتيتر كردن سوال, آن را در وضعيت ويژهاي قرار دهد و بابرشمردن و انتخاب چند عنصر در فرهنگ سياسي آمريكا به مطالعه رابطه اين عناصر و سياست خارجي آمريكا بپردازد. عناصر ذيل در فرهنگ سياسي آمريكا قابل شناسايي هستند: ليبراليسم, انديويدآليسم ويژه آمريكايي, انديشه منجيگري در بين آمريكائيان و علاقه آنان به رهبري جهاني و… .
جدول4
سومين مرحله ي شفاف سازي سوال
مرحله سوم : انتخاب چند عنصر از فرهنگ سياسي آمريكا |
انتخاب مرحله ي دوم تفكيك |
انتخاب مرحله ي اول تفكيك |
موضوع كلي |
تاثير انديويدوآليسم ويژه آمريكايي، ليبراليسم ، انديشه منجي گري و روحيه رهبري جهاني در سياست خارجي آمريكا |
الف - عناصر تاثيرگذار در فرهنگ سياسي آمريكا ب-… ج-… د -…
|
الف - … ب - جنبههاي فرهنگي ج - … د - … |
سياست خارجي آمريكا |
پس از طي سه مرحله فوق فهميدهايم كه در پي تاثير سه عنصر فرهنگي بر سياست خارجي آمريكا هستيم. اما به واقع آيا به سوالي شفاف و غير كلي دست يافتهايم؟
اين, سوالي است كه پژوهشگر بايستي همواره در ذهن خود داشته باشد. آيا از كلي بودن موضوع رهايي يافته ايم؟ و اگر پاسخ مثبت است آيا سوال ما از آفت كلي بودن زماني نيز مصون شده است؟ بعبارت ديگر ميخواهيم تاثير عناصر سه گانه فوق را در چه مقطعي از زمان بررسي كنيم؟ آيا به تاثير عناصر سه گانه فوق در دويست سال سياست خارجي آمريكا ميپردازيم؟ يا اينكه مثلا خود را محدود به سياست خارجي آمريكا در دوران رياست جمهوري روزولت, جرج بوش يا كلينتون مينماييم؟
انتخاب با پژوهشگر است ولي در هر صورت بايستي آن را از ابتدا براي خود مشخص نمايد. بهتر است كه پژوهشگر خود را مقيد به يك محدوده زماني مشخص بنمايد تا بتواند بخوبي و به سرعت از عهده كار خويش برآيد. چرا كه انتخاب يك محدوده وسيع هم از دقت كار ميكاهد و هم مستلزم اتلاف وقت بسياري است.
جدول 5
چهارمين مرحله ي شفاف سازي سوال
مرحله چهارم : تعيين يك محدوده زماني
|
مرحله سوم |
مرحله دوم |
مرحله اول |
موضوع كلي |
تاثير سه عنصر از فرهنگ سياسي جامعه آمريكا بر سياست خارجي اين كشور در زمان جرح بوش
|
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
در اينجا به سوالي شفاف و قابل قبول دست يافتهايم اما لازم به يادآوري است كه بازهم پژوهشگر ميتواند آن را محدودتر نمايد و با تكيه بر يك سياست خاص به يك سوال ويژه دست يابد:
جدول 6
پنجمين مرحله ي شفاف سازي سوال
مرحله پنجم |
مرحله چهارم |
مرحله سوم |
مرحله دوم |
مرحله اول |
موضوع كلي |
تاثير سه عنصر فرهنگ سياسي جامعه آمريكا بر سياست خارجي اين كشور در زمان جرج بوش: نظم نوين جهاني |
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
تجزيه سوال به سوالات فرعي
سير از موضوع به سوال براي آن بود كه موضوع را تجزيه و تفكيك كنيم اما پژوهشگر ميتواند براي وضوح بيشتر به ويژه براي تسهيل در امر پاسخگويي, سوال خود را تجزيه نموده و آن را به سوالات فرعي تفكيك نمايد. شايد بعضي از پرسش ها قابل تفكيك به سوالات فرعي نباشند, از اينرو نبايستي كوشيد كه به طريق تصنعي و ملالآور به طرح سوالات فرعي پرداخت.
در اينجا پژوهشگر به شناسايي و تفكيك اجزاي سوال خود ميپردازد و سپس كليديترين و اساسيترين بخش آن را مشخص ميكند. مثلا پژوهشگري ميخواهد تاثير صدا و سيما برفرآيند توسعه سياسي در ايران(در فاصله زماني 1357 تا 1379 ) را مطالعه كند. عنصر نخست سوال عبارتست از تاثير برنامههاي صدا و سيما بر مردم و عنصر دوم آن عبارتست از توسعه سياسي در ايران و عنصر سوم, كه عنصر اصلي سوال و اساس پژوهش است عبارتست از روابط اين دو با يكديگر- يعني رابطه صدا و سيما و توسعه سياسي در ايران.
براي اين امر پژوهشگر ناچار از پاسخگويي به سوالات فرعي ذيل است.
الف - ميزان استفاده مردم از صدا و سيما چقدر است؟
ب - تفكيك مردم به گروههاي سني و اجتماعي مشخص و سپس پاسخ دادن به اين سوال كه هر يك از گروههاي سني يا طبقات اجتماعي به چه ميزان از صدا و سيما استفاده ميكند؟
ج - تفكيك برنامههاي صدا و سيما به لحاظ موضوعي و پاسخ به اين سوال كه كداميك از گروههاي فوق به برنامههاي سياسي و اجتماعي صدا و سيما گوش ميدهند يا نگاه ميكنند؟
از سوي ديگر براي پاسخ به جز دوم پژوهش يعني توسعه سياسي بايستي سوالاتي از اين قبيل را طرح كرد:
د - توسعه سياسي به چه معناست؟
ه- مراد ما از توسعه سياسي در ايران چيست؟
و - آيا مقصود از توسعه سياسي افزايش مشاركت مردم در حوزه قدرت سياسي است يا آنكه صرفا افزايش آگاهيهاي عمومي و سياسي مد نظر است و يا هر دوجنبه.
براي پاسخ به قسمت اصلي سوال يعني فهم رابطه صدا و سيما و توسعه سياسي ميتوان سوالاتي از اين قبيل طرح كرد:
ز - آيا ميزان استفاده مردم از صدا و سيما با ميزان آگاهي آنان از حقوق اجتماعي و سياسيشان رابطه معنيداري دارد؟ به بيان ديگر آيا هر چه كه مردم بيشتر از صدا و سيما استفاده ميكنند نسبت به حقوق سياسي خود آگاهتر ميشوند؟
ح - آيا اين افزايش آگاهي به افزايش مطالبات سياسي شهروندان منجر شده است؟
ط - آيا اين مطالبات در نهايت به مشاركت آنان در قدرت سياسي انجاميده است؟ چگونه؟
جدول زير موارد فوق را به تصوير ميكشد:
جدول 7
سوال اصلي و سوال هاي فرعي
تاثير برنامههاي صدا و سيما بر فرآيند توسعه سياسي در ايران
|
||
قسمت دوم سوال (سوال هاي فرعي الف, ب, ج) |
قسمت اول سوال (سوال هاي فرعي د, ه, و) |
عنصر اصلي سوال (سوال هاي فرعي ز, ح, ط( |
صورت بندي پرسشي
يكي ديگر از راههاي شفاف كردن سوال آن است كه پژوهشگر سعي كند حتيالامكان موضوع ويژه و مسئلهاصلي پژوهش را بصورت جملهاي سوالي طرح نمايد. اين امر به مشخص شدن تمركز اصلي سوال پژوهش كمك مينمايد. مثال:
· مساله پژوهش بدون طرح سوال: توسعه سياسي و امنيت ملي.
· مساله پژوهش به صورت سوالي: توسعه سياسي چگونه ميتواند به تقويت امنيت ملي منجر شود؟
· مساله پژوهش به صورت سوالي: آيا توسعه سياسي ميتواند باعث افزايش شاخصهاي امنيت ملي باشد؟
در مثال بالا طرح نخستين مساله پژوهش صورت سوالي ندارد و تمركز سوال نامشخص است. در حالي كه در سوال دوم با مفروض گرفتن اينكه توسعه سياسي ميتواند به امنيت ملي منجر شود بايستي چگونگي تامين امنيت ملي بوسيله توسعه سياسي را نشان داد. در سوال سوم چنين مفروضي در سوال وجود ندارد و لذا بايستي بدنبال اثبات اصل تامين امنيت توسط توسعه سياسي رفت. البته هنگامي كه صورت مساله پژوهش به اندازه كافي شفاف باشد نيازي نيست كه ضرورتا مسئله پژوهش صورت سوالي داشته باشد. (ر.ك. به: دلاور, 1374)
صورت بندي مسئله پژوهش بصورت يك جمله ي سوالي به پژوهشگر اين امكان را ميدهد كه با طرح پاسخي مقدماتي هم به شفافتر نمودن سوال دست يازد و هم پيوستگي و همگوني پژوهش خود را حفظ نمايد. سوال پژوهش و پاسخ آن براي پژوهشگر نقش مبدا و مقصد براي مسافر را دارد. با طرح سوال شفاف پژوهشگر ميتواند مكان و نقطه شروع خود را بازشناسي نمايد. و با طرح پاسخي مقدماتي ميتواند هم طرحي كلي از مقصد احتمالي خود را ترسيم نمايد و هم پيوستگي اجزا و عناصر كار تحقيقاتي و مسير آتي و مراحل پژوهش را تضمين نمايد.
اغلب دانشجويان نقشي كه يك پاسخ احتمالي و مقدماتي در شفاف نمودن خود سوال دارد را ناديده ميگيرند. البته اين امر به هيچ وجه به اين معنا نيست كه پژوهشگر بايستي قطعا به دنبال اثبات پاسخ احتمالي و مقدماتي به هر قيمت ممكن باشد بلكه بايد احتمال بدهد كه ممكن است به نتيجهاي معكوس هم برسد پاسخ مقدماتي براساس اطلاعات و دانستههاي موقتي, ناقص و محدود ما پيشنهاد شده است. اين پاسخ تنها زماني قابل اطمينان است كه مبتني بر تحقيقات كافي باشد. اساسا, اينكه چه نتيجهاي در پژوهش حاصل شده از لحاظ روششناسي اهميت اساسي ندارد. آنچه كه از نقطه نظر روش تحقيق مهم است چگونگي رسيدن به يك نتيجه است و به بيان ديگر مهم, اتكاي نتيجه بر مستندات كافي, استدلالهاي منطقي و مشاهدات تجربي است. مثال زير شفافيت بيشتري به بحث فوق ميبخشد.
فرض كنيد كه سوال ما از اينقرار است: توسعه سياسي چگونه ميتواند به امنيت ملي منجر شود؟ يكي از پاسخهاي مقدماتي ميتواند اين باشد كه توسعه سياسي با افزايش سهيم شدن بخش گستردهتري از شهروندان در قدرت اقتصادي يا قدرت سياسي به افزايش تعهدات, دلبستگيها و پايبندي آنان به حكومت منتهي ميشود در نتيجه بخش گستردهاي از شهروندان منافع و خواستههاي خود را با نظام و حكومت مستقر پيوند خورده ميبينند و اين امر به نوبه خود باعث حمايت آنان از حكومت و نظام مستقر ميگردد, در حالي كه اگر شهروندان سهمي از قدرت نداشته باشد و در امور مربوط به تدبير جامعه مشاركتي نداشته باشند, عدم دلبستگي آنان به حكومت تشديد شده و در حمايت و دفاع از نظام مستقر در مقابل تهديدات تلاش نخواهند نمود.
اين پاسخ تعاريف اخصتري از سوال مطرح مينمايد و وضوح بيشتري بدان ميبخشد بدين مفهوم كه مقصود از توسعه سياسي گسترش حوزه نفوذ شهروندان در قدرت اقتصادي و سياسي است. و تامين امنيت ملي از طريق گسترش حوزه نفوذ شهروندان در قدرت اقتصادي و سياسي قابل دسترسي است. از سوي ديگر جهت كلي پژوهش نيز مشخص ميگردد. بدين مفهوم كه پژوهشگر بايستي به سراغ شاخصهاي اقتصادي و سياسي توسعه سياسي برود كه عبارتند از عواملي چون ميزان خصوصيسازي و مشاركت بخش خصوصي در اقتصاد, ميزان تمركزگرايي اقتصادي, انتخابات و تنوع و تكثر سيستم انتخاباتي, تحزب و… . پيوستگي و يكدستي پژوهش در صورتي تامين ميگردد كه پژوهشگر خود را در اين چهارچوب كلي حفظ نموده و در مسير تحقيق به ورطه موضوعات ديگر نلغزد.
نمونههاي سوال هاي مبهم و ناقص
پس از ذكر راهنماييهاي لازم جهت دستيابي به يك سوال شفاف بهتر است نمونههايي از سوالات مبهم و ناقص آورده شود تا بصورت عينيتري مشكلات فراروي دانشجويان نشان داده شود. در جدول زير در ستون اول به طرح سوالات مبهم و در ستون دوم به طرح سوالات اصلاح شده ميپردازيم:
جدول 8
نمونه سوال هاي مبهم , ناقص وشفاف
شفاف
|
سوال هاي ناقص يا مبهم يا كلي |
سياست خارجي آمريكا در ارتباط با سوريه در دهه هشتاد تحت تاثير چه عوامل استراتژيكي و اقتصادي قرار داشته است؟ |
نقش سياست آمريكا در جهان سوم |
-نقش نظامي بسيج در عملياتهاي نظامي در جنگ ايران و عراق. -رابطه فرهنگ بسيجي و فرهنگ اخلاقي جامعه ايران در سال هاي 59 تا 67.
|
نقش بسيج در مديريت فرهنگي و نظامي |
سياست خارجي ج .ا.ا در ارتباط با مذاكرات صلح خاورميانه در دوران رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني.
|
جايگاه ايران در خاورميانه |
واحد پول اروپا چه تاثيري در فرايند همگوني اقتصادي اتحاديه اروپا دارد ؟
|
نقش واحد پول اروپا در مسائل بين المللي |
استراتژي نظامي ج.ا.ا. در دهه اول پيروزي انقلاب و نقش آن در امنيت دفاعي ايران.
|
نقش استراتژي در امنيت ملي ج.ا.ا.
|
؟
|
نقش مربيان تربيتي در دروني كردن ارزشهاي انقلاب در دبيرستانهاي پسرانه منطقه ده تهران |
؟ |
آيا رضاخان توانست با علما رابطه برقرار كند؟ |
؟
|
چرا كشورهاي جهان سوم نتوانستهاند همانند كشورهاي پيشرفته صنعتي جهان از رشد كافي برخوردار باشند؟ |
عنوان پژوهش و سوال پژوهش (عنوان تحليلي)
بسياري از دانشجويان پرسش پژوهش خود را از عناوين برخي از كتاب ها يا مقاله ها برميگيرند غافل از آنكه اين عناوين, به لحاظ سليقههاي متنوع نويسندگان, عناويني كلي است كه لزوما به معني اين نيست كه نويسندگان فاقد سوالي دقيق ميباشند. معمولا در مقدمه اين گونه كتاب ها يا مقاله ها, نويسندگان سوال پژوهش خود را بشكلي شفاف مطرح مينمايند و در چند بند (پاراگراف) يا چند صفحه به شرح و تفصيل سوال خود و تحديد حدود آن ميپردازند.
دانشجو ميتواند پس از تحديد حدود سوال پژوهش و پس از انجام كار تحقيقاتي عنواني كلي بر كار تحقيقاتي خود بگذارد ولي اين امر به معني طرح يك سوال كلي, مبهم يا ناقص نبايد تلقي گردد. البته توصيه ميشود دانشجويان براي پايان نامههاي خود از عناوين تحليلي استفاده كنند به اين مفهوم كه عنوان پايان نامه خود را بصورت كامل و به شكلي كه بصورت شفاف سوال پژوهش را نشان دهد مطرح نمايند.
كلمات و واژههاي انحراف
گاه در صورتبندي يك سوال وجود يك واژه يا كلمه به انحراف و ابهام دانشجو دامن ميزند از اينرو فهم دقيق واژه هاي سوال پژوهش ضروري است. دانشجويان بايد بدانند كه در پژوهش علمي نه تنها جملهها بلكه واژه ها نيز وزن دارند و با اهميت تلقي ميشوند. در جدول شماره 8, زير برخي از واژههايي كه مبدا انحراف هستند خط كشيده شده است. واژهها در علوم انساني گاه قابل تفسيرهاي متعدد و متفاوتند. گاه دانشجو تصور و تعريف دقيقي از واژهها ندارد و به صرف اينكه يك واژه را به كرات شنيده است تصور ميكند كه معني و مفهوم آن واژه را ميداند. مثلا “توسعه ” يعني چه و مقصود از تركيب “توسعه سياسي” چيست؟ بسياري از دانشجويان بدون اينكه بدانند توسعه سياسي چه مفهوم يا مفاهيمي دارد, مثلا, به بررسي “نقش توسعه سياسي” در امنيت ملي ج.ا.ا ميپردازند. و اساسا اين امر را ناديده ميگيرند كه مفهوم “توسعه سياسي” و “امنيت ملي” را بشناسند و بشكافند و آنگاه به بررسي “نقش” توسعه سياسي در امنيت ملي بپردازند. از اين گذشته بايستي مقصود خود را نيز از واژه “نقش” مشخص كنند و بدانند كه مثلا ميخواهند از طريق “نقش” به رابطه اين دو مقوله با يكديگر بپردازند. بررسي “رابطه” امر مهمي است كه دانشجو را از انحراف ديگري برحذر ميدارد و آن عبارت است از نپرداختن به اصل سوال. در سوال فوق بايستي رابطه توسعه سياسي را با امنيت ملي كشف كرد ولي برخي دانشجويان صرفا به بيان برخي مباحث و نظريات راجع به توسعه سياسي و نيز برخي مباحث راجع به امنيت ملي پرداخته و از اصل سوال كه كشف و بررسي “رابطه” اين دو است غافل ميمانند.
نتيجه
پرسش و پرسشگري شفاف يك هنر است. هنري كه نيازمند ظرافتها و دقتهايي است كه با مهندسي سوال پژوهش ميسر ميگردد. براي شفاف سازي پرسش پژوهش ميتوان از تكنيكهايي بهره جست. پژوهشگر بايستي ابتدا مطالعاتي مقدماتي را پيرامون موضوع پژوهش خود داشته باشد. پرسش شفاف از جهل مطلق نسبت به امري پديد نميآيد. با داشتن دورنمايي كلي از موضوع مورد پژوهش، پژوهشگر به تفكيك شقوق مختلف موضوع پژوهش مبادرت ميورزد. اين تفكيك ميتواند محتوايي، زماني و مكاني باشد. در سايه اين تفكيكها پژوهشگر ميتواند به تحديد حدود سوال خود بپردازد و از ابهام و كلي بودن دوري گزيند. در عين حال پژوهشگر ميتواند با شناخت و تعريف مفاهيمي كه در پرسش وجود دارد به شفافسازي سوال خود مبادرت ورزد.
كتابنامه:
این مطلب ارزشمند و کارا, از وب سایت دانشجویان ایشان به آدرس (http://ashtarian.blogfa.com/) برای استفاده کاربران پژوهشگر ایران پژوهان به امانت گرفته شده است.