چگونه سوالات پژوهشی را طرح کنیم؟
چگونه سوالات پژوهشی را طرح کنیم؟
مقاله حاضر, پژوهشی بسیار ارزشمند و گرانقدر در زمینه مراحل و روشهای مفید برای تدوین سوال پژوهش است که توسط دکتر کیومرث اشتریان , عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تالیف گردیده است.
مهندسي سوال: راهنماي عملي طرح سوال پژوهش
گويند شيئي در اطاقي گم شده بود كسان بسياري براي پيدا كردن شي گمشده وارد اطاق ميشدند و پس از باز كردن در و كنار زدن پردهاي كه مقابل آن آويخته شده بود به جستجو ميپرداختند ولي نميتوانستند شيئ گمشده را پيدا كنند. فقط يك نفر توانست آن را بيابد و آن هم جستجوگر موفقي بود كه پس از باز كردن در, پردهي آويخته شده را به كناري نزد و جستجو را از همان پرده آغاز كرد… شي گمشده به پرده ي آويخته الصاق شده بود! پردهاي كه هيچ كس توجهي به آن نميكرد و بلافاصله پس از ورود, آن را به كنار ميزد.
حكايت سوال پژوهش همچنين سرنوشتي دارد پيدا كردن گمشده اصلي در پژوهش در مرحله طرح سوال نهفته است. مرحلهاي كه بسياري ازدانشجويان و پژوهشگران تازه كار به آن بيتوجهي ميكنند. كسان بسياري با طرح يك موضوع كلي و مبهم با تصور اينكه يك سوال درست در ذهن دارند به جستجوي پاسخ ميپردازند كه البته هيچگاه هم به پاسخي شفاف نميرسند. بايستي به آنها نهيب زد كه پژوهشٍ خود را پس از طرح موضوعي كلي شروع نكنند. پژوهش با جستجو براي تهيه يك سوال دقيق شروع ميشود. جستجوي يك سوال دقيق و شفاف يكي از بخش هاي اصلي پژوهش است… براي طرح يك سوال هم بايستي به پژوهش پرداخت.
چگونه ميتوان به يك سوال دقيق دست يافت؟
تفكر عميق و پيوسته و تامل بسيار در سوال بايستي روح كلي حاكم بر جستجوي ما براي دسترسي به يك سوال شفاف باشد. براي نيل به اين مقصود ميتوان از تكنيكهاي عملي بهره جست. اين تكنيكهاي عملي ابزارهاي تفكر هستند ونه خود تفكر. انديشه ورزي را آسانتر ميكنند و به راهنمايي عملي دانشجويان در دستيابي به يك سوال شفاف ميپردازند. در اين مقاله به چند تكنيك ساده ولي در عين حال ظريف و پراهميت اشاره خواهد شد. بيترديد ميتوان به اين تكنيك ها افزود و بسته به مشكلات خاص دانشجويان و چارههايي كه براي آنها ميانديشيم ميتوان به ابداع تكنيكهاي جديد مبادرت ورزيد. تكنيكهاي ذيل حاصل تجربه نويسنده در تدريس درس روش تحقيق در علوم اجتماعي در مقطع كارشناسي وكارشناسي ارشد در چند دانشگاه كشور ميباشد.
انجام مطالعات مقدماتي و كلي پيرامون موضوع كلي
پرسش از علم خيزد ني ز جهل
بي ترديد يك سوال در خلا ذهني نسبت به يك موضوع پديد نميآيد و حتما پيشينهاي يا اطلاعاتي كلي از يك موضوع است كه سوالي را در ذهن ما پديد ميآورد اگر هيچ اطلاعاتي از چيزي نداشته باشيم طبعا سوالي نيز نسبت به آن موضوع در ذهن ما نقش نميبندد. اگر از وجود حيواني بنام دايناسور در گذشته تاريخ زمين بياطلاع باشيم بيشك پرسشي نيز راجع به چگونگي زيست اين حيوان و مشخصات آن نخواهيم داشت. پس پيشينه سوال وجود اطلاعاتي كلي, ولو ناقص نسبت به امري است و هر چه كه اين اطلاعات بيشتر باشد سوال ما نيز دقيقتر خواهد بود چرا كه بر ميزان نادانستهها و نواقص اطلاعاتي خود وقوف بيشتري داريم و ميدانيم كه چه نميدانيم. هر چه اطلاعات پژوهشگر بيشتر باشد بهتر ميتواند حيطه نادانستههاي خود را تشخيص دهد و مآلا ميتواند با طرح پرسشهاي دقيقتر به رفع نقايص موجود در شناخت خود برآيد. از اينرو توصيه ميشود كه نسبت به موضوع تحقيق بايستي مطالعاتي مقدماتي به عمل آيد. پژوهشگر بايستي به مقالات و كتابهايي كه به نحو كلي به موضوعي خاص پرداخته باشند مراجعه نموده و اين اطلاعات را كسب نمايد. اين امر پژوهشگر مبتدي را نسبت به طرح سوال شفاف ياري خواهد رساند.
چه بسا دانشجوياني كه به انتخاب موضوعي يا طرح سوالي مبادرت ميورزند و از آنجا كه خود اطلاعات زيادي راجع به آن موضوع ندارند تصور ميكنند كه قبل از آنان كسي به آن موضوع نپرداخته و لذا هيچ منبعي در آن زمينه وجود ندارد غافل از آنكه اينان جهل خود را تعميم ميدهند و در زمينه موضوع مورد نظر هيچ مطالعه مقدماتي را انجام ندادهاند.
تفكيك موضوع تحقيق از سوال تحقيق
يكي از لغزشگاههايي كه بر سر راه پژوهشگر قرار دارد خلط موضوع پژوهش و سوال پژوهش است. موضوع پژوهش فراتر, عامتر و گستردهتر از سوال پژوهش است. از درون موضوع پژوهش ميتوان سوال هاي متعدد و متنوعي را برگزيد. به بيان ديگر, موضوع پژوهش را ميتوان به بخشهاي مختلفي كه هر يك ميتوانند ما را به سوالي رهنمون نمايند تقسيم نمود. از اينرو هر پژوهشگر ميبايستي سيري را از موضوعي كلي به سوالي ويژه, (حداقل در ذهن خود) ترسيم نمايد تا بتواند حد و مرزهاي دقيق سوال خود را مشخص نمايد.
بسيارند دانشجوياني كه بدون طرح سوالي دقيق, به مطالعات نامنظم و پراكندهاي دست ميزنند. مثلا دانشجويي كه در باره سياست خارجي آمريكا كار ميكند بايستي توجه داشته باشد كه سياست خارجي آمريكا خود موضوعي كلي است كه قابل تقسيم به شقوق بسيار است.
بايد توجه داشت كه مطالعات پراكنده در باره موضوعي كلي كه در بخش قبلي به آن پرداختيم بايستي هدفي را دنبال كند و آن هدف عبارتست از رسيدن به يك سوال ويژه, دقيق و شفاف. اين امر مستلزم بازشناسي شقوق مختلف يك موضوع كلي است. شقوقي كه هر يك نيازمند شناسايي و پژوهش مستقلي هستند و پژوهشگر موفق آنست كه از شقوق مختلف يك موضوع بتواند به محدودسازي يك سوال شفاف و مشخص نايل گردد.
پژوهشگر بايستي در بادي امر به اين مهم توجه داشته باشد و بازشناسي جنبههاي مختلف و شقوق متنوع يك موضوع يا يك پديده را وجهه همت خود قرار دهد. بدون انجام اين مهم, پژوهشگر خود را مواجه با انبوهي از مسايل ميبيند كه به نحوي با هم مرتبطند و پژوهشگر مبتدي از سر غفلت به مسايل و شاخههاي مختلفي ميپردازد و در جنگلي از سوالات دائما از شاخهاي به شاخه ديگر حركت ميكند.
بنابراين تفكيك موضوع به شقوق مختلف و محدودسازي كار پژوهش به يك يا چند سوال خاص نياز اصلي و اوليه پژوهش اجتماعي است. پژوهشگر بايستي به طرح سوالات متعددي كه در دامنه ي يك موضوع قابل بررسي هستند بپردازد. هدف اين تلاش فكري و ذهني اين است كه پژوهشگر به تحديد و مرزبندي زمينههاي پژوهش بپردازد و خود را در “زندان” يك سوال بيفكندو براي حل آن پا را از حيطه آن “زندان” فراتر نگذارد. به بيان ديگر, به سوالاتي كه در همسايگي و در نزديكي سوال اصلياش مطرح است حتيالامكان نپردازدو با تعيين و مرزبندي يك قطعه زمين به مهندسي و بناي ساختماني بپردازد و براي ساخت آن به زمينهاي همجوار خود تعدي و تجاوز نكند. به مثال بسيار ساده زير توجه كنيد:
فرض كنيم يك دانشجوي تازه كار ميخواهد به تحقيق و تفحص راجع به فردي به نام “حسين حسيني” بپردازد. در نخستين گام بايستي شقوق و جنبههاي مختلفي را كه ميتوان در باره آقاي حسين حسيني به پژوهش پرداخت شناسايي نمايد. آيا راجع به وضعيت خانوادگي وي ميخواهد به تحقيق بپردازد يا راجع به مسائل اقتصادي و مالياش؟ آيا راجع به خصوصيات رواني او تحقيق مينمايد يا راجع به خصوصيات فيزيكي و جسمي نامبرده؟پس از اين تقسيمبندي كه تا حدودي برخي از شقوق و جنبههاي محتمل موضوع شناسايي شدند فرض ميكنيم كه دانشجوي جوان موضوع خود را به خصوصيات فيزيكي و جسمي آقاي حسين حسيني محدود ساخته است. اينجاست كه مرحله ديگري از شفافسازي و محدود سازي موضوع را شروع ميكند و آن اين است كه در محدوده خصوصيات فيزيكي و جسمي آقاي حسيني به شناسايي جنبهها و شقوق مختلف ميپردازد: آيا راجع به قد و وزن او و عللي كه به كوتاهي يا بلندي يا به فربهي و لاغري او منجر شده است ميپردازد؟ آيا به چشم يا موي سر و يا به گونه و بيني او خواهد پرداخت؟ آيا…؟
پس از آنكه به حد كفايتي منطقي و عرفي از شقوق مختلف فراروي خود پرده برداشت ميتواند براي تحقيق خود سئوالاتي از اين قبيل برگزيند:رنگ چشم آقاي حسيني چيست؟قد آقاي حسيني چند سانتيمتر است؟وزن او چقدراست؟
در اين مثال بسيار ساده اگر دانشجويي بخواهد تنها يك سوال را (مثلا رنگ چشم حسين حسيني چيست؟) برگزيند بايد بداند كه مثلا به سوالاتي در مورد قد يا وزن يا ميزان حقوق دريافتي او در ماه نبايد بپردازد. اگر سوالي راجع به رنگ چشم آقاي حسيني مطرح ميشود نبايد پاسخي راجع به مژه او دريافت داريم هر چند كه چشم و مژه او در نزديكي يكديگر قرار دارند.
البته در اين مقاله به طرح مثالهاي ملموستري در زمينه علوم اجتماعي خواهيم پرداخت اما خاصيت اين مثال اين است كه به سادهترين شكل ممكن به دانشجو يادآوري ميكندكه اولا به خلط سوالات مختلف نپردازد, و ثانيا ضروري است كه موضوع كلي را از سوال تفكيك نمايد. هدف اساسي ما از برشماري شقوق و جنبههاي مختلف يك موضوع رسيدن به يك يا چند سوال شفاف است كه ما را محدود به حدودي مشخص بنمايد تا پس از انتخاب يك يا چند سوال از لغزيدن و پرداختن به سوالات و موضوعاتي كه ربط وثيقي با مساله ما ندارند پرهيز كنيم. اين تقسيم بندي به اين معني نيست كه حتما بايستي پژوهشگر تا آنجا به محدودسازي و خرد كردن موضوع بپردازد كه با غرق شدن در جزئيات بيهوده از درك و فهم واقعي پديدهها باز بماند بلكه هدف اصلي, مشخص نمودن منطقي مرزهاي كار پژوهشي است. شفاف كردن سوال و از ابهام دوزي گزيدن نبايد به معني پاره پاره كردن پديده مورد مطالعه باشد. پژوهشگر بايستي از قطعه قطعه كردن پديدههاي اجتماعي پرهيز كند چرا كه اين امر منجر به نقص بيش از اندازه شناخت و دور شدن از واقعيت ميشود. “كساني به خطا پنداشتهاند كه مراد از مسئله مشخص مسئلهاي است بسيار تنگ دامنه, حال آنكه مسئله مشخص مسئلهاي است با مرزهاي معين - خواه پهناور و خواه تنگ.” (آريانپور,1362, ص 23)
هنگامي كه به مباحث و موضوعات اجتماعي ميپردازيم چه بسيارند پاسخهايي نامربوط كه به پرسش ها داده ميشوند ولي بيدقتي پژوهشگر يا گرايشهاي اخلاقي و ارزشي, او را قادر به فهم بيربطي نميكند. مثلا سوالي كه مربوط به اختلافات ايران و امارات بر سر جزاير سهگانه در خليجفارس و رابطه آن با امنيت ملي ج.ا.ا است با پاسخي كه تنها به بيان تاريخ جزاير سهگانه خليجفارس اكتفا كرده است مواجه ميشود. يا اينكه همين سوال با پاسخي كه صرفا با طرح موضوعاتي راجع به امنيت ملي پاسخ داده ميشود اما هيچكدام از پاسخهاي فوق به بيان رابطه بين دو متغير فوق يعني رابطه بحران جزاير سهگانه و امنيت ملي ج.ا.ا. نميپردازند.
جدول 1
پاسخهاي مختلف به يك سوال
سوال |
پاسخ |
درست |
غلط |
بحران جزاير سه گانه در خليجفارس و رابطه آن با امنيت ملي ج.ا.ا |
پاسخ اول - پرداختن به تاريخ جزاير سه گانه خليجفارس |
|
×× |
“" “" “” |
پاسخ دوم - پرداختن به مباحث كلي امنيت ملي |
|
×× |
“" “" “” |
پاسخ سوم - پرداختن به رابطه مناقشه جزاير سه گانه و امنيت ملي ج.ا.ا) |
×× |
|
پژوهشگري كه موضوع تحقيق خود را امنيت ملي ج.ا.ا قرار داده و جنبههاي مختلف آن را تفكيك نكرده است نميداند كه آيا راجع به تهديدهاي امنيتي و اطلاعاتي ميخواهد كار كند؟ يا راجع به مسائل فرهنگي و امنيت ملي ج.ا.ا, يا راجع به اقليتهاي قومي و پراكنش آنها و تاثير آن بر امنيت ملي يا… (كه البته هر يك از شقوق اخير نيز قابل تفكيك به شقوق خردتري ميباشند). بدنبال همين ابهام است كه چه بسيار پاسخهايي مبهم و نامربوط داده ميشود.
تفكيك زماني
در اين گونه از تفكيك, پژوهشگر ميتواند با گزينش يك مقطع تاريخي به برش زماني در يك موضوع مشخص مبادرت ورزد. بسياري از موضوعات را ميتوان با كاوشي تاريخي در مقاطع مختلف مشاهده كرد مثلا تاريخ سياست خارجي فعال امريكا در ايران به بيش از چهل سال ميرسد. كه آن را ميتوان هم در فاصله سالهاي 32 تا 57, هم پس از انقلاب اسلامي و هم پس از خرداد 76 مطالعه كرد. همين موضوع را به گونهاي ديگر ميتوان تقطيع كرد بدين شكل كه سياست خارجي ايالات متحده امريكا در ارتباط با ايران در زمان هر يك از روساي جمهوري آمريكا قابل مطالعه است. نكته اي كه تذكر آن ضروري مي نمايد اين است كه هر گونه تفكيك و تقطيع زماني قابل قبول نيست. پژوهشگر بايستي براساس مبنايي منطقي به تقطيع زماني مبادرت ورزد. مثلا قابل تصور است كه سياست خارجي امريكا در زمان ريگان تفاوتي شكلي و شايد ماهوي با زمان كارتر داشته باشد. چون هر يك از اين دو, نماينده گرايش سياسي خاصي در امريكا هستند. اما اين مبناي منطقي مثلا در تقطيع زماني دو سال اول رياست جمهوري ريگان با دو سال دوم او به چشم نميخورد.
تفكيك محتوايي
گونه ديگر تفكيك عبارت است از تفكيك محتوايي يا موضوعي. در اين تفكيك محتوا و ماهيت بخشهاي مختلف, ما را به تفكيك و تقطيع رهنمون ميكند. در مثال سياست خارجي امريكا در رابطه با ايران ميتوان به مطالعه اين سياست در زمينههاي سياسي يا فرهنگي يا اقتصادي يا نظامي مبادرت ورزيد. كه البته هر يك از اينها نيز خود قابل تفكيك است. مثلا سياست اقتصادي امريكا در رابطه با ايران دامنه گستردهاي را در برميگيرد از جمله:
-0 “تلاش امريكا براي محدود ساختن روابط اقتصادي ايران و جمهوريهاي شوروي سابق",
-ㄱ “سياستهاي نفتي اين كشور براي تغيير قيمت نفت” ,
-ㄴ و يا “سياست آمريكا بر اعمال نفوذ بر بانك جهاني در رابطه با ايران".
مبناي منطقي تفكيك محتوايي وجود پيوستگي, هماهنگي, ربط وثيق و عدم تناقض در اجزاي يك موضوع است. در مثال فوق نزديكي جمهوريهاي شوروي سابق با ايران, وجود علقههاي تاريخي مردم آن سامان با ايرانيان و وجود زمينه روابط تجاري و اقتصادي با آن كشورها (كه ميتواند به شكوفايي روابط اقتصادي ايران و كشورهاي تازه استقلال يافته آسياي ميانه بيانجامد) اجزاي هماهنگي را تشكيل ميدهند كه ميتواند چارچوبهاي اوليه تفكيك محتوايي ما را سامان دهند. اما, مثلا, سياست اقتصادي امريكا در ارتباط با كشورهاي آمريكاي لاتين در زمينه آنچه كه مربوط به تجارت قهوه ميباشد فاقد ربطي وثيق با سياست اقتصادي امريكا در رابطه با جمهوري اسلامي ايران است.
تفكيك محتوايي گاه ميتواند مقطع تاريخي گستردهاي فراروي پژوهشگر قرار دهد. مثلا براي مطالعه رابطه فرهنگ و سياست خارجي امريكا پژوهشگر ميتواند تاثير فرهنگ امريكا را بر سياست خارجي اين كشور در دوران جنگ سرد بررسي نمايد. و به يك جمعبندي تاريخي نايل آيد و زوايا و چگونگي اين تاثير را شناسايي نمايد.
تفكيك مكاني و جغرافيايي
گونه ديگري از تفكيك كه در موضوعات علوم اجتماعي قابل تصور است تفكيك مكاني و جغرافيايي است پژوهشگر ميتواند مطالعه خود را بر يك يا چند نقطه جغرافيايي خاص يا بر واحد سياسي خاصي متمركز نمايد. مثلا بررسي سياست خارجي امريكا در رابطه با يك حوزه مشخص را وجهه همت خويش قرار دهد : سياست خارجي امريكا در خاورميانه, سياست خارجي ايران در آمريكاي لاتين و… .
تفكيك چند گانه
در اينگونه تفكيك پژوهشگر دو ياچند تفكيك را تواما در موضوع خود انجام ميدهد و بدينسان وجوه مختلف يك موضوع را محدود مينمايد. مثلا سياست فرهنگي امريكا در رابطه با ايران در زمان رياست جمهوري بيل كلينتون. در اين مثال اولا, تفكيك جغرافيايي انجام شده است يعني دو واحد جغرافيايي خاص را برگزيدهايم و سياست خارجي امريكا را در رابطه با يك واحد جغرافيايي مشخص مطالعه ميكنيم. ثانيا, با انتخاب سياست فرهنگي امريكا به تفكيك موضوعي پرداختهايم و ثالثا, تقطيع زماني آن با انتخاب دوره زمامداري كلينتون حاصل شده است. نكتهاي كه بايد تذكر داد اين است كه هدف نهايي ما از مبحث تفكيك, نظم بخشيدن به تفكر است. نظم در تفكر پايهاي براي تفكر منطقي است كه خود مرحله ژرفتري در پژوهش اجتماعي است: نظم ذهني استدلال عقلاني را تقويت مينمايد. بي ترديد نظم بخشيدن, مشخص كردن جغرافياي موضوعي, مهندسي حيطه تفكر اجتماعي و… به استحكام استدلال عقلي ما كمك شاياني خواهد كرد- و اين نه به مفهوم تقطيع بيرويه پديدههاي اجتماعي است. بديهي است كه پس از مشخص كردن مرزبنديها و تقطيع منطقي موضوعات و كشف و استخراج سوالهاي متعدد ميتوان به تركيب پرسشهاي متعددي كه پيوندهاي ماهوي دارند و به شناخت كل بزرگتري ميانجامند پرداخت. فقط هنگامي كه تكثر را بازشناسي كنيم ميتوانيم به وحدت سوال ها و پيوند زمينهها و موضوعات بپردازيم . آنچه پژوهشگر تازه كار را از دام ابهام و سرگشتگي ميرهاند تقطيع و تفكيك است. بيترديد پژوهشگر متبحر با زدن پلي بر روي اين تفكيك ها بسرعت ميتواند سوالات متعددي را در قالب موضوعي گسترده طرح نمايد. كه اين امر مستلزم تسلط پژوهشگر بر موضوع است.
مثال زير تفكيك هاي فوق را بصورت عيني تري نشان ميدهد:
پژوهشگر ابتدا موضوعي كلي را بر ميگزيند و آن عبارتست از سياست خارجي ايالات متحده آمريكا. طبيعي است كه محدوديتهاي مختلفي بر سر راه يك دانشجو وجود دارد كه به وي اجازه پرداختن به همه جنبههاي سياست خارجي آمريكا را نميدهد از اينرو وي ملزم به محدود كردن خود در چارچوب مشخصتر و محدودتري است تا بتواند بخوبي از عهده پژوهش خود برآيد. براي انجام اين كار بايستي در طي چند مرحله به محدود كردن موضوع پژوهش پرداخت به گونهاي كه هر مرحله نسبت به مرحله پيش محدود ترو شفافتر باشد. از اينرو, در اولين مرحله برخي از جنبههاي ممكن سياست خارجي آمريكا را بر ميشماريم تا از ميان آنان يكي را برگزينيم. برخي از شقوق محتمل در اين مثال عبارتند از: جبنههاي فرهنگي, جبنههاي نظامي, جنبههاي اقتصادي و… .
جدول 2
مرحله اول شفاف كردن سوال پژوهش
مرحله اول: شقوق مختلف سياست خارجي آمريكا |
موضوع كلي |
االف - جنبههاي نظامي ب - جنبههاي فرهنگي ج - جنبههاي اقتصادي د - … |
سياست خارجي ايالات متحده آمريكا |
سپس در دومين مرحله به گزينش يكي از جنبههاي فوق ميپردازيم. مثلا بنابر علاقه خود جنبههاي فرهنگي سياست خارجي آمريكا را برميگزينيم و به بر شمردن شقوق محتمل آن ميپردازيم:
عناصر تاثير گذار در فرهنگ سياسي آمريكا و بازتاب آن در سياست خارجي آمريكا, ابزارهاي فرهنگي در سياست خارجي آمريكا, بر خوردهاي متقابل سياست خارجي آمريكا و فرهنگها و تمدنهاي متعارض آن, سياست خارجي آمريكا و گفتگوي تمدنها و… .
جدول 3
مرحله ي دوم شفاف كردن سوال
مرحله دوم: شقوق مختلف جنبههاي فرهنگي سياست خارجي آمريكا
|
مرحله اول: شقوق مختلف سياست خارجي آمريكا |
موضوع كلي |
الف - عناصر تاثيرگذار در فرهنگ سياسي آمريكا و بازتاب آن در سياست خارجي آمريكا ب - ابزارهاي فرهنگي در سياست خارجي آمريكا د - سياست خارجي آمريكا و نظريه گفتگوي تمدنها |
الف - … ب - جنبههاي فرهنگي ج - … د - … |
سياست خارجي آمريكا |
در مرحله بعدي, كارشفاف سازي و محدود كردن سوال پژوهش را با انتخاب يكي از گزينههاي مرحله 2 ادامه ميدهيم و فرض كنيم كه به دليل علاقه شخصي به انتخاب مورد الف ميپردازيم يعني “عناصر تاثير گذار در فرهنگ سياسي آمريكا و بازتاب آن در سياست خارجي ايالات متحده". قدم بعدي عبارت است از بر شمردن شقوق مختلف و ممكن اين موضوع كه ديگر از حالت كلي بدر آمده و تا حد زيادي به يك سوال شفاف نزديك شده است. اما پژوهشگر ميتواند براي وضوح بيشتر و عملياتيتر كردن سوال, آن را در وضعيت ويژهاي قرار دهد و بابرشمردن و انتخاب چند عنصر در فرهنگ سياسي آمريكا به مطالعه رابطه اين عناصر و سياست خارجي آمريكا بپردازد. عناصر ذيل در فرهنگ سياسي آمريكا قابل شناسايي هستند: ليبراليسم, انديويدآليسم ويژه آمريكايي, انديشه منجيگري در بين آمريكائيان و علاقه آنان به رهبري جهاني و… .
جدول4
سومين مرحله ي شفاف سازي سوال
مرحله سوم : انتخاب چند عنصر از فرهنگ سياسي آمريكا |
انتخاب مرحله ي دوم تفكيك |
انتخاب مرحله ي اول تفكيك |
موضوع كلي |
تاثير انديويدوآليسم ويژه آمريكايي، ليبراليسم ، انديشه منجي گري و روحيه رهبري جهاني در سياست خارجي آمريكا |
الف - عناصر تاثيرگذار در فرهنگ سياسي آمريكا ب-… ج-… د -…
|
الف - … ب - جنبههاي فرهنگي ج - … د - … |
سياست خارجي آمريكا |
پس از طي سه مرحله فوق فهميدهايم كه در پي تاثير سه عنصر فرهنگي بر سياست خارجي آمريكا هستيم. اما به واقع آيا به سوالي شفاف و غير كلي دست يافتهايم؟
اين, سوالي است كه پژوهشگر بايستي همواره در ذهن خود داشته باشد. آيا از كلي بودن موضوع رهايي يافته ايم؟ و اگر پاسخ مثبت است آيا سوال ما از آفت كلي بودن زماني نيز مصون شده است؟ بعبارت ديگر ميخواهيم تاثير عناصر سه گانه فوق را در چه مقطعي از زمان بررسي كنيم؟ آيا به تاثير عناصر سه گانه فوق در دويست سال سياست خارجي آمريكا ميپردازيم؟ يا اينكه مثلا خود را محدود به سياست خارجي آمريكا در دوران رياست جمهوري روزولت, جرج بوش يا كلينتون مينماييم؟
انتخاب با پژوهشگر است ولي در هر صورت بايستي آن را از ابتدا براي خود مشخص نمايد. بهتر است كه پژوهشگر خود را مقيد به يك محدوده زماني مشخص بنمايد تا بتواند بخوبي و به سرعت از عهده كار خويش برآيد. چرا كه انتخاب يك محدوده وسيع هم از دقت كار ميكاهد و هم مستلزم اتلاف وقت بسياري است.
جدول 5
چهارمين مرحله ي شفاف سازي سوال
مرحله چهارم : تعيين يك محدوده زماني
|
مرحله سوم |
مرحله دوم |
مرحله اول |
موضوع كلي |
تاثير سه عنصر از فرهنگ سياسي جامعه آمريكا بر سياست خارجي اين كشور در زمان جرح بوش
|
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
در اينجا به سوالي شفاف و قابل قبول دست يافتهايم اما لازم به يادآوري است كه بازهم پژوهشگر ميتواند آن را محدودتر نمايد و با تكيه بر يك سياست خاص به يك سوال ويژه دست يابد:
جدول 6
پنجمين مرحله ي شفاف سازي سوال
مرحله پنجم |
مرحله چهارم |
مرحله سوم |
مرحله دوم |
مرحله اول |
موضوع كلي |
تاثير سه عنصر فرهنگ سياسي جامعه آمريكا بر سياست خارجي اين كشور در زمان جرج بوش: نظم نوين جهاني |
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
” ” “ |
تجزيه سوال به سوالات فرعي
سير از موضوع به سوال براي آن بود كه موضوع را تجزيه و تفكيك كنيم اما پژوهشگر ميتواند براي وضوح بيشتر به ويژه براي تسهيل در امر پاسخگويي, سوال خود را تجزيه نموده و آن را به سوالات فرعي تفكيك نمايد. شايد بعضي از پرسش ها قابل تفكيك به سوالات فرعي نباشند, از اينرو نبايستي كوشيد كه به طريق تصنعي و ملالآور به طرح سوالات فرعي پرداخت.
در اينجا پژوهشگر به شناسايي و تفكيك اجزاي سوال خود ميپردازد و سپس كليديترين و اساسيترين بخش آن را مشخص ميكند. مثلا پژوهشگري ميخواهد تاثير صدا و سيما برفرآيند توسعه سياسي در ايران(در فاصله زماني 1357 تا 1379 ) را مطالعه كند. عنصر نخست سوال عبارتست از تاثير برنامههاي صدا و سيما بر مردم و عنصر دوم آن عبارتست از توسعه سياسي در ايران و عنصر سوم, كه عنصر اصلي سوال و اساس پژوهش است عبارتست از روابط اين دو با يكديگر- يعني رابطه صدا و سيما و توسعه سياسي در ايران.
براي اين امر پژوهشگر ناچار از پاسخگويي به سوالات فرعي ذيل است.
الف - ميزان استفاده مردم از صدا و سيما چقدر است؟
ب - تفكيك مردم به گروههاي سني و اجتماعي مشخص و سپس پاسخ دادن به اين سوال كه هر يك از گروههاي سني يا طبقات اجتماعي به چه ميزان از صدا و سيما استفاده ميكند؟
ج - تفكيك برنامههاي صدا و سيما به لحاظ موضوعي و پاسخ به اين سوال كه كداميك از گروههاي فوق به برنامههاي سياسي و اجتماعي صدا و سيما گوش ميدهند يا نگاه ميكنند؟
از سوي ديگر براي پاسخ به جز دوم پژوهش يعني توسعه سياسي بايستي سوالاتي از اين قبيل را طرح كرد:
د - توسعه سياسي به چه معناست؟
ه- مراد ما از توسعه سياسي در ايران چيست؟
و - آيا مقصود از توسعه سياسي افزايش مشاركت مردم در حوزه قدرت سياسي است يا آنكه صرفا افزايش آگاهيهاي عمومي و سياسي مد نظر است و يا هر دوجنبه.
براي پاسخ به قسمت اصلي سوال يعني فهم رابطه صدا و سيما و توسعه سياسي ميتوان سوالاتي از اين قبيل طرح كرد:
ز - آيا ميزان استفاده مردم از صدا و سيما با ميزان آگاهي آنان از حقوق اجتماعي و سياسيشان رابطه معنيداري دارد؟ به بيان ديگر آيا هر چه كه مردم بيشتر از صدا و سيما استفاده ميكنند نسبت به حقوق سياسي خود آگاهتر ميشوند؟
ح - آيا اين افزايش آگاهي به افزايش مطالبات سياسي شهروندان منجر شده است؟
ط - آيا اين مطالبات در نهايت به مشاركت آنان در قدرت سياسي انجاميده است؟ چگونه؟
جدول زير موارد فوق را به تصوير ميكشد:
جدول 7
سوال اصلي و سوال هاي فرعي
تاثير برنامههاي صدا و سيما بر فرآيند توسعه سياسي در ايران
|
||
قسمت دوم سوال (سوال هاي فرعي الف, ب, ج) |
قسمت اول سوال (سوال هاي فرعي د, ه, و) |
عنصر اصلي سوال (سوال هاي فرعي ز, ح, ط( |
صورت بندي پرسشي
يكي ديگر از راههاي شفاف كردن سوال آن است كه پژوهشگر سعي كند حتيالامكان موضوع ويژه و مسئلهاصلي پژوهش را بصورت جملهاي سوالي طرح نمايد. اين امر به مشخص شدن تمركز اصلي سوال پژوهش كمك مينمايد. مثال:
· مساله پژوهش بدون طرح سوال: توسعه سياسي و امنيت ملي.
· مساله پژوهش به صورت سوالي: توسعه سياسي چگونه ميتواند به تقويت امنيت ملي منجر شود؟
· مساله پژوهش به صورت سوالي: آيا توسعه سياسي ميتواند باعث افزايش شاخصهاي امنيت ملي باشد؟
در مثال بالا طرح نخستين مساله پژوهش صورت سوالي ندارد و تمركز سوال نامشخص است. در حالي كه در سوال دوم با مفروض گرفتن اينكه توسعه سياسي ميتواند به امنيت ملي منجر شود بايستي چگونگي تامين امنيت ملي بوسيله توسعه سياسي را نشان داد. در سوال سوم چنين مفروضي در سوال وجود ندارد و لذا بايستي بدنبال اثبات اصل تامين امنيت توسط توسعه سياسي رفت. البته هنگامي كه صورت مساله پژوهش به اندازه كافي شفاف باشد نيازي نيست كه ضرورتا مسئله پژوهش صورت سوالي داشته باشد. (ر.ك. به: دلاور, 1374)
صورت بندي مسئله پژوهش بصورت يك جمله ي سوالي به پژوهشگر اين امكان را ميدهد كه با طرح پاسخي مقدماتي هم به شفافتر نمودن سوال دست يازد و هم پيوستگي و همگوني پژوهش خود را حفظ نمايد. سوال پژوهش و پاسخ آن براي پژوهشگر نقش مبدا و مقصد براي مسافر را دارد. با طرح سوال شفاف پژوهشگر ميتواند مكان و نقطه شروع خود را بازشناسي نمايد. و با طرح پاسخي مقدماتي ميتواند هم طرحي كلي از مقصد احتمالي خود را ترسيم نمايد و هم پيوستگي اجزا و عناصر كار تحقيقاتي و مسير آتي و مراحل پژوهش را تضمين نمايد.
اغلب دانشجويان نقشي كه يك پاسخ احتمالي و مقدماتي در شفاف نمودن خود سوال دارد را ناديده ميگيرند. البته اين امر به هيچ وجه به اين معنا نيست كه پژوهشگر بايستي قطعا به دنبال اثبات پاسخ احتمالي و مقدماتي به هر قيمت ممكن باشد بلكه بايد احتمال بدهد كه ممكن است به نتيجهاي معكوس هم برسد پاسخ مقدماتي براساس اطلاعات و دانستههاي موقتي, ناقص و محدود ما پيشنهاد شده است. اين پاسخ تنها زماني قابل اطمينان است كه مبتني بر تحقيقات كافي باشد. اساسا, اينكه چه نتيجهاي در پژوهش حاصل شده از لحاظ روششناسي اهميت اساسي ندارد. آنچه كه از نقطه نظر روش تحقيق مهم است چگونگي رسيدن به يك نتيجه است و به بيان ديگر مهم, اتكاي نتيجه بر مستندات كافي, استدلالهاي منطقي و مشاهدات تجربي است. مثال زير شفافيت بيشتري به بحث فوق ميبخشد.
فرض كنيد كه سوال ما از اينقرار است: توسعه سياسي چگونه ميتواند به امنيت ملي منجر شود؟ يكي از پاسخهاي مقدماتي ميتواند اين باشد كه توسعه سياسي با افزايش سهيم شدن بخش گستردهتري از شهروندان در قدرت اقتصادي يا قدرت سياسي به افزايش تعهدات, دلبستگيها و پايبندي آنان به حكومت منتهي ميشود در نتيجه بخش گستردهاي از شهروندان منافع و خواستههاي خود را با نظام و حكومت مستقر پيوند خورده ميبينند و اين امر به نوبه خود باعث حمايت آنان از حكومت و نظام مستقر ميگردد, در حالي كه اگر شهروندان سهمي از قدرت نداشته باشد و در امور مربوط به تدبير جامعه مشاركتي نداشته باشند, عدم دلبستگي آنان به حكومت تشديد شده و در حمايت و دفاع از نظام مستقر در مقابل تهديدات تلاش نخواهند نمود.
اين پاسخ تعاريف اخصتري از سوال مطرح مينمايد و وضوح بيشتري بدان ميبخشد بدين مفهوم كه مقصود از توسعه سياسي گسترش حوزه نفوذ شهروندان در قدرت اقتصادي و سياسي است. و تامين امنيت ملي از طريق گسترش حوزه نفوذ شهروندان در قدرت اقتصادي و سياسي قابل دسترسي است. از سوي ديگر جهت كلي پژوهش نيز مشخص ميگردد. بدين مفهوم كه پژوهشگر بايستي به سراغ شاخصهاي اقتصادي و سياسي توسعه سياسي برود كه عبارتند از عواملي چون ميزان خصوصيسازي و مشاركت بخش خصوصي در اقتصاد, ميزان تمركزگرايي اقتصادي, انتخابات و تنوع و تكثر سيستم انتخاباتي, تحزب و… . پيوستگي و يكدستي پژوهش در صورتي تامين ميگردد كه پژوهشگر خود را در اين چهارچوب كلي حفظ نموده و در مسير تحقيق به ورطه موضوعات ديگر نلغزد.
نمونههاي سوال هاي مبهم و ناقص
پس از ذكر راهنماييهاي لازم جهت دستيابي به يك سوال شفاف بهتر است نمونههايي از سوالات مبهم و ناقص آورده شود تا بصورت عينيتري مشكلات فراروي دانشجويان نشان داده شود. در جدول زير در ستون اول به طرح سوالات مبهم و در ستون دوم به طرح سوالات اصلاح شده ميپردازيم:
جدول 8
نمونه سوال هاي مبهم , ناقص وشفاف
شفاف
|
سوال هاي ناقص يا مبهم يا كلي |
سياست خارجي آمريكا در ارتباط با سوريه در دهه هشتاد تحت تاثير چه عوامل استراتژيكي و اقتصادي قرار داشته است؟ |
نقش سياست آمريكا در جهان سوم |
-نقش نظامي بسيج در عملياتهاي نظامي در جنگ ايران و عراق. -رابطه فرهنگ بسيجي و فرهنگ اخلاقي جامعه ايران در سال هاي 59 تا 67.
|
نقش بسيج در مديريت فرهنگي و نظامي |
سياست خارجي ج .ا.ا در ارتباط با مذاكرات صلح خاورميانه در دوران رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني.
|
جايگاه ايران در خاورميانه |
واحد پول اروپا چه تاثيري در فرايند همگوني اقتصادي اتحاديه اروپا دارد ؟
|
نقش واحد پول اروپا در مسائل بين المللي |
استراتژي نظامي ج.ا.ا. در دهه اول پيروزي انقلاب و نقش آن در امنيت دفاعي ايران.
|
نقش استراتژي در امنيت ملي ج.ا.ا.
|
؟
|
نقش مربيان تربيتي در دروني كردن ارزشهاي انقلاب در دبيرستانهاي پسرانه منطقه ده تهران |
؟ |
آيا رضاخان توانست با علما رابطه برقرار كند؟ |
؟
|
چرا كشورهاي جهان سوم نتوانستهاند همانند كشورهاي پيشرفته صنعتي جهان از رشد كافي برخوردار باشند؟ |
عنوان پژوهش و سوال پژوهش (عنوان تحليلي)
بسياري از دانشجويان پرسش پژوهش خود را از عناوين برخي از كتاب ها يا مقاله ها برميگيرند غافل از آنكه اين عناوين, به لحاظ سليقههاي متنوع نويسندگان, عناويني كلي است كه لزوما به معني اين نيست كه نويسندگان فاقد سوالي دقيق ميباشند. معمولا در مقدمه اين گونه كتاب ها يا مقاله ها, نويسندگان سوال پژوهش خود را بشكلي شفاف مطرح مينمايند و در چند بند (پاراگراف) يا چند صفحه به شرح و تفصيل سوال خود و تحديد حدود آن ميپردازند.
دانشجو ميتواند پس از تحديد حدود سوال پژوهش و پس از انجام كار تحقيقاتي عنواني كلي بر كار تحقيقاتي خود بگذارد ولي اين امر به معني طرح يك سوال كلي, مبهم يا ناقص نبايد تلقي گردد. البته توصيه ميشود دانشجويان براي پايان نامههاي خود از عناوين تحليلي استفاده كنند به اين مفهوم كه عنوان پايان نامه خود را بصورت كامل و به شكلي كه بصورت شفاف سوال پژوهش را نشان دهد مطرح نمايند.
كلمات و واژههاي انحراف
گاه در صورتبندي يك سوال وجود يك واژه يا كلمه به انحراف و ابهام دانشجو دامن ميزند از اينرو فهم دقيق واژه هاي سوال پژوهش ضروري است. دانشجويان بايد بدانند كه در پژوهش علمي نه تنها جملهها بلكه واژه ها نيز وزن دارند و با اهميت تلقي ميشوند. در جدول شماره 8, زير برخي از واژههايي كه مبدا انحراف هستند خط كشيده شده است. واژهها در علوم انساني گاه قابل تفسيرهاي متعدد و متفاوتند. گاه دانشجو تصور و تعريف دقيقي از واژهها ندارد و به صرف اينكه يك واژه را به كرات شنيده است تصور ميكند كه معني و مفهوم آن واژه را ميداند. مثلا “توسعه ” يعني چه و مقصود از تركيب “توسعه سياسي” چيست؟ بسياري از دانشجويان بدون اينكه بدانند توسعه سياسي چه مفهوم يا مفاهيمي دارد, مثلا, به بررسي “نقش توسعه سياسي” در امنيت ملي ج.ا.ا ميپردازند. و اساسا اين امر را ناديده ميگيرند كه مفهوم “توسعه سياسي” و “امنيت ملي” را بشناسند و بشكافند و آنگاه به بررسي “نقش” توسعه سياسي در امنيت ملي بپردازند. از اين گذشته بايستي مقصود خود را نيز از واژه “نقش” مشخص كنند و بدانند كه مثلا ميخواهند از طريق “نقش” به رابطه اين دو مقوله با يكديگر بپردازند. بررسي “رابطه” امر مهمي است كه دانشجو را از انحراف ديگري برحذر ميدارد و آن عبارت است از نپرداختن به اصل سوال. در سوال فوق بايستي رابطه توسعه سياسي را با امنيت ملي كشف كرد ولي برخي دانشجويان صرفا به بيان برخي مباحث و نظريات راجع به توسعه سياسي و نيز برخي مباحث راجع به امنيت ملي پرداخته و از اصل سوال كه كشف و بررسي “رابطه” اين دو است غافل ميمانند.
نتيجه
پرسش و پرسشگري شفاف يك هنر است. هنري كه نيازمند ظرافتها و دقتهايي است كه با مهندسي سوال پژوهش ميسر ميگردد. براي شفاف سازي پرسش پژوهش ميتوان از تكنيكهايي بهره جست. پژوهشگر بايستي ابتدا مطالعاتي مقدماتي را پيرامون موضوع پژوهش خود داشته باشد. پرسش شفاف از جهل مطلق نسبت به امري پديد نميآيد. با داشتن دورنمايي كلي از موضوع مورد پژوهش، پژوهشگر به تفكيك شقوق مختلف موضوع پژوهش مبادرت ميورزد. اين تفكيك ميتواند محتوايي، زماني و مكاني باشد. در سايه اين تفكيكها پژوهشگر ميتواند به تحديد حدود سوال خود بپردازد و از ابهام و كلي بودن دوري گزيند. در عين حال پژوهشگر ميتواند با شناخت و تعريف مفاهيمي كه در پرسش وجود دارد به شفافسازي سوال خود مبادرت ورزد.
كتابنامه:
- آريانپور, ا.ح. پژوهش, تهران, امير كبير,1362.
- افتخاري, قاسم. روش تحقيق در علوم سياسي, جزوه درسي دانشكده حقوق و علوم سياسي, 1364.
- دلاور ، علي. مباني نظري و عملي پژوهش در علوم انساني و اجتماعي. تهران، انتشارات رشد، 1374.
- سيف نراقي و نادري . روشهاي تحقيق و چگونگي ارزشيابي آن در علوم اجتماعي. تهران، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر ، چاپ سيزدهم، 1376.
- ميردال, گونار. عينيت در پژوهش هاي اجتماعي, ترجمه مجيد روشنگر, تهران, انتشارات مرواريد, 1357.
- Chevrier, Jacques. La specification de la problematique, dans: Gauthier, Benoit. Recherche sociale, Quebec, Press de l"Universite du Quebec, 1993.
- Contandriopoulos, A.P., et al. Savoir preparer une recherche, Montreal, Press de l"Universite de Montreal, 1989.
- Dunn,William, Public Policy Analysis:An Introduction, Prentice-Hall, 1981.
- Goel, M. L., Political Science Research A Methods Handbook, Iowa, Iowa State University Press, 1988.
- Mace, Gordon. Guide d"elaboration d"un projet de recherche, Press de l"Universite Laval, 1989.
این مطلب ارزشمند و کارا, از وب سایت دانشجویان ایشان به آدرس (http://ashtarian.blogfa.com/) برای استفاده کاربران پژوهشگر ایران پژوهان به امانت گرفته شده است.