کرسی آزاد اندیشی: حیطهشناسی مسئله حجاب اختیاری یا اجباری، یا فردی یا اجتماعی؟!
#آذربایجان_غربی
#آذربایجان_غربی_مدرسه_الزهراءس_شاهین_دژ
#کرسی_آزاداندیشی
موضوع کرسی آزاد اندیشی: حیطهشناسی مسئله حجاب اختیاری یا اجباری، یا فردی یا اجتماعی؟! تاریخ: 1397/12/14
استان: آذربایجان غربی مدرسه علمیه: الزهراء شهرستان: شاهیندژ استاد ارائه کننده: خانم کوهی
استاد منتقد: خانم فراهانی داور: خانم قاسمیان
چکیده نظرات استاد ارائه کننده بحث :
اصل وجوب پوشش، حکم مسلم فقهی است و از ضروریات دین است. فقیهان شیعه با استناد به برخی آیات و روایات پوشش همه بدن بجز قرص صورت و دستها را برای زنان واجب میدانند. اما شکل خاصی از حجاب بعنوان قالب وجوبی مطرح نشده و شکل و رنگ لباس به انتخاب و سلیقه، عرف و فرهنگ جامعه واگذار شده است. البته این شکل و رنگ نباید به گونهای باشد که حکمت وجوب حجاب را از بین ببرد و پوشش خود عاملی برای تبرج و خودنمایی تبدیل شود.
تردیدی نیست که حجاب ابتدائا واجبی شرعی است که فرد مسلمان باید آن را با انگیزه ایمانی و از سر خداخواهی یا خداترسی رعایت کند. حدود شرعی حجاب در کتب فقهی کاملا معین شده است و البته حداکثر حجاب امری اختیاری است و کسی نمیتواند دیگری را به آن الزام نماید. حداقل حجاب یعنی اینکه بی حجابی نباید به گونهای باشد که مفسده انگیز باشد. (در عرف حاضر طلبه وجوب حداکثری حجاب را انتخاب کرده است، و این مباحث جهت پاسخگویی مستدل شما، هنگام مواجهه با بدحجابان میباشد.)
با دقت درآسیبهای بدپوشش یا بدحجابی روشن میشود که پوشش رفتاری اجتماعی است؛ اساسا انسان هنگام حضور درمناظر عمومی اقدام به پوشاندن برخی از قسمتهای بدن خود میکند و در خلوت چنان الزامی که در مناظر عمومی وجود دارد مطرح نیست. حجاب از یک حکم فقهی جزئی فراتر رفته و بخشی از هویت مذهب شده است و حفظ آن واجد مصالح بسیار زیادی است. بنابراین حجاب ذاتا امری اجتماعی است و در ارتباط با دیگران معنا پیدا می کند و زن و مرد در قلمرو رفتارها و تعاملات اجتماعی باید حدود و مرزهای پوشش معتبر شرعی را رعایت کنند. و ازآنجا که حجاب امری اجتماعی است پس بخودی خود صلاحیت وضع قانون را دارد.
چکیده نظرات استاد منتقد:
حجاب دستوری شرعی است که وجوب آن مستند به منابع و ادله فقهی است ولی شرعی بودن دال بر اجتماعی بودن آن نیست، امری فردی است و ادله فقهی و قرآنی دارد. چون هر مسئلهای که بتواند کنش اجتماعی داشته باشد دارای 4 لایه اصلی باورها، ارزشها، هنجارها و نمادها باشد.
باورها: باور امری شخصی است که در ضمیر هر انسانی نهادینه میشود پس هر انسانی نسبت به امر حجاب باید باور شخصی داشته باشد. ارزش: از لحاظ اخلاق و منابع معتبر یک امری نسبی است شاید برای یک عده امری ارزش باشد و برای عدهای دیگر ارزش نباشد.
وجود حجاب در برخی مناطق، مواقع و برخی خانوادهها موجب ناهنجاری است. پس لایه سوم کنش اجتماعی را در باره حجاب نخواهیم داشت. مخصوصا رسانه مهمترین امر ترویج حجاب در جامعه و جوامع است، مقتضیات زمانی فعلی از جمله رسانههای داخلی و خارجی، مروج بی حجابی هستند و ارزش حجاب پایین آمده است.
از نگاه جامعه شناسی اگر آسیب پذیری درونی و تهدیدهای بیرونی را نسبت به این امر بسنجیم، جامعه شناختی ما نشان میدهد خواهران محجبه ما به دلیل محدودیتها، دخالت و حضورشان در اجتماع کمتر و مسخره شدن و بی اعتبار شدن آنها در محیط جامعه بیشتر شده، حتی آسیبهای درونی اینها به گونهای است که در خانواده تحملشان نمیکنند. از لحاظ تهدیدهای بیرونی جو جامعه و رسانههای کنونی اخلاقیات را دور از چادر و بی عفتی را غیر از چادر زدن میدانند پس باید به این نکات توجه شود.
طبق نظر امامیه، انسان مختار است و طبق آیات الهی مخصوصا آیه «لا اکراه فی الدین»، ما هیچ حکمی در دین به صورت اجبار نخواهیم داشت، و اگر اجبار را قبول کنیم مهمترین ویژگی انسانی را که اختیار اوست از او سلب کردهایم.
نتایج دیدگاه موافق:
آیه 256 سوره بقره در مقام پذیرش یا عدم پذیرش اصل دین است البته تکوینا. زیرا تشریعا خداوند همه انسانها را دعوت بر پذیرش دین و تبعیت از آن میکند و این را شرط سعادت میداند اما انسانها اختیار دارند این دعوت را اجابت کنند یا نکنند.
مسئله بدحجابی به اصطلاح فقها موضوعی مستحدثه است و ماهیتا در جوامع اسلامی مسبوق به سابقه نبوده است. تاقبل از دوران جدید رعایت نکردن حجاب بطور عمومی وجود نداشت و لذا الزام حکومتی بی وجه بود. بنابراین بحث از الزام حجاب مستند به مضامین صریح آیات و روایات همان قدر ناموجه است که در مورد احکام بانکداری و بیمه چنین توقعی داشته باشیم. در چنین مواردی تتبع مجتهدانه است که میتواند از قواعد و اصول مربوط به موضوع، حکم موضوع نوظهور را استنباط کند.
متاسفانه رسانهها با بی ارزش تلقی کردن حجاب برتر همان چادر حاکی از دستهایی در پشت پرده است که با برنامهریزی عمل میکنند.
در مورد مسخره شدن، اگر عملی به عنوان منکر در جامعه پذیرفته شده باشد برخورد با اون خیلی راحت و موجب ناراحتی دیگران نخواهد شد، اما متاسفانه بی حجابی و بدحجابی تبدیل به معروف شده است، وقتی چنین شود برخورد انتظامی با آن سخت است. پس باید معروفیت را باید به آن برگرداند.
نتایج دیدگاه مخالف :
حجاب اساسا یک حق و انتخاب فردی است، و چیزی که حق فردی باشد به هیچ عنوان اجبارپذیر نخواهد بود. الزام به حجاب عملا باعث بی معنا شدن فلسفه حجاب میشود. از شهید مطهری در فلسفه حجاب 4 مورد داریم: اعتقاد قلبی به حجاب موجب آرامش روانی در انسان و حفظ ارزشها شود. از طرفی بالاترین احترام به کرامت انسانی میشود. در حالی که خواهران محجب، الان احساس آرامش روانی، و کرامت انسانی در جامعه نمیکنند. و عامل گرایش آنها به بی حجابی و یا داخل شدن در مکاتبی مانند فیمینیستها، بخاطر محدود شدن این خواهران و اجبار به حجاب و همینطور بخاطر این است که حجاب را منوط و محدود به خواهران کردند. در حالی که در فرهنگ سازی حجاب برادران و مردان هم باید حجاب داشته باشند، یعنی به این گونه است هر خانمی که حجاب داشته باشد واقعا از طرف مردان باالهوس دارای امنیت اجتماعی هستند؟ پس فلسفه حجاب با الزام خدشهدار خواهد شد.
در هر دو آیه قرآن کریم فقط حدود حجاب مشخص شده است نه الزام حکومتی، نه اجبار و نه اجتماعی بودن حجاب استنتاج نمیشود. هر چند قرآن دلالت میکند بر رعایت حجاب توسط زن مسلمان اما دلالت بر الزام حکومتی ندارد. و الزام حکومتی منشا تنش و بحران دائمی است.
جمع¬بندی داور:
در همه کشورهای دنیا بر اساس مصالح و مفاسدی که هر کشوری برای خود دارد قوانینی وضع شده است که چون امروز، دنیا بر اساس ظاهر گرایی اداره میشود این قوانین همه از جنس حس و دنیاگرایی هستند مثلا همین قوانین راهنمایی و رانندگی، آیا تاکنون دیدهاید که کسی به این قانون اشکال کند و بگوید جان هر کسی فقط به خود او مرتبط است و بگذارید مردم در استفاده از کمربند ایمنی آزاد باشند؟ پس چرا نسبت به قانون حجاب به عنوان یک دستور الهی که اجرای صحیح و کامل آن ضامن حفظ امنیت اخلاقی و روانی جامعه است اینگونه عدهای به مقابله برخاستهاند؟ مگر نه این است که مطابق آمارهای نهادهای قضایی درصد قابل توجهی از قتل و نزاعهای خیابانی و آمار بالایی از اختلافات خانوادگی و طلاقها ناشی از عدم رعایت حریمهای ناشی از عفت و حیاست؟ و اینجاست که دوگانگی در رفتار این جماعت و تردید در حس آزادی خواهی آنها خود را نشان میدهد و دستهای پیدا و پنهان دشمنان دین خدا در حیازدایی از جامعه دینی بیشتر آشکار میگردد. بنابراین حجاب امری اجتماعی و تربیتی است.