بانک مقاله در مورد امام صادق علیه السلام
منبع: مجمع جهانی سبطین علیهما السلام
منبع: مجمع جهانی سبطین علیهما السلام
کتابخانه امام صادق علیه السلام
شهادت و مصائب امام صادق (علیه السلام) اخلاق و صفات امام صادق (علیه السلام) چهل داستان و چهل حديث از امام جعفر صادق عليه السلام مصباح الشريعه امام صادق (عليه السّلام) |
منبع: موسسه جهانی سبطین
آقا! به نبودنت عادت داریم …
هر جمعه که شد بیا که ما بیداریم !
این جمعه فقط نیا عروسی داریم !
از جور زمانه ما شکایت داریم !
اندازه کوه و صخره حاجت داریم !
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست !
آقا به نبودن تو عادت داریم !
صد موعظه کن ولی زتسلیم نگو!
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو !
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط !
از آنچه که ما دوست نداریم نگو!
نتیجه: هنوز آماده نشده ایم تا مولای خود را ببینیم و در رکابش در مقابل دشمن بایستیم.
همه با هم از ته دل دعا می کنیم، با اعضاء و جوارح عمل خالصانه و امام زمانی انجام میدهیم تا زمینه ی ظهور مولایمان را فراهم کنیم.
پس اگر دلت امام زمانی است بنویس:
حادثه اي در نود سال پيش يعني هشتم شوال 1344 رخ داد که در آن روز، وهابي با پشتيباني نظامي و سياسي آل سعود، مردم را با زور اسلحه جمع کرده و به سوي بقيع حرکت دادند و هر چه گنبد و ضريح در آن بود ويران کردند. وهابي ها از ترس عواقب کار خود، از تخريب حريم نبوي خودداري کردند؛ اما دايره جنايت آنها به بقيع محدود نشد و هر چه قبر و بارگاه که در مکه و مدينه و اطراف آنها مانند احد وجود داشت را با خاک يکسان کردند.
اين جنايت جگرسوز در همان مقطع متوقف نشد و آنها در هر فرصتي که يافتند چه در جولانگاه خود يعني عربستان و چه در بيرون آن مانند عراق و سوريه، اين اقدام ددمنشانه خود را تکرار کردند؛ تخريب بارگاه امام هادي و امام عسگري عليهماالسلام در 23 محرم شش سال پيش و نيز تخريب قبور مطهر صحابي رسول خدا صلي الله عليه و آله در سوريه همگي فجايعي هستند که به دست اين فرقه صورت پذيرفت. ولي چرا و با چه هدفي اين جنايتها يکي پس از ديگري خلق مي شوند؟ جنايتهايي که هر کدام داغي جگرسوز بر جان مسلمانان جهان مي نشاند و حتي غير مسلمانان را هم که تقدسي براي اين مکانها قائل نيستند در بهت و حيرت فرو ميبرد که چطور يک عده به نام مسلمان، آثار کهن خودشان را اينگونه نابود کرده و از بين مي برند؟!
در پاسخ به اين سوالات که با حجم گسترده به سوي وهابيتِ معدود، گسيل است؛ علماي آنها رواياتي مجعول و بي اعتبار و گاه بي ربط تحويل مي دهند که نقدهاي کارشناسي آنها در سايتها و کتابهايي که علماي شيعه و حتي سني نوشته اند فراوان موجود است.
اما با نگاهي دقيق تر و جامع نگرتر روشن مي شود که تمام اين ادعاها، روايت تحويل دادن ها و آيه خواندن ها، دليل تراشي براي پنهان کردن عقبه اي است که تلاش مي کنند از پرده برون نيفتد.
آن عقبه و زيربنايي که وهابيت امروز دست و پا مي زند کسي به آن پي نبرد و خود در مقام سخن و قلم، شديدا منکر آن است؛ اما دم خروسش از رفتار آنها بيرون زده است، انديشه صهيونيستي نهفته در زيربناي فتواها و رفتارهاي آنهاست. اين نکته ايست که اگر به آن توجه شود ديگر چنين رفتارهايي آن هم از يک به اصطلاح مسلمان سوال برانگيز نخواهد بود و دانسته مي شود که فتواها و کشتارها و تخريبها از کجا آب ميخورد و با چه هدفي صورت مي پذيرد.
«صهيونيسم» به لحاظ لغوي از صهيون که نام يکي از تپه هاي باستاني بيت المقدس است گرفته شده است و در اواخر قرن نوزدهم براي توصيف حرکت ملي گرايانه(!!) قوم يهود به کار گرفته شد. صهيونيسم همزمان با تشکيل نخستين کنگره صهيونيسم در سال 1897 که با تلاش فراوان تئودور هرتزل در شهر بال سوئيس تشکيل گرديد، صورت عملي به خود گرفت و در همين کنگره بود که صهيونيسم تلاش کرد تا براي مردم يهود، وطني(!!) در فلسطين ايجاد نمايد که به وسيله قانون عمومي (حکومت) حفظ شود.
صهيونيسم را مي توان در قالب دو جريان صورتبندي کرد: صهيونيسم يهودي و صهيونيسم غير يهودي که قسم دوم خود شامل جريانات ديگري است که هدف همه آنها کمک به صهيونيسم يهودي براي رسيدن به اهداف نامشروع خود است.
از قسم دوم مي توان مسيحيت صهيونيسم را نام برد که يک جريان افراطي مسيحي است. اين جريان با تکيه بر تفاسير تحت اللفظي از متون کتاب مقدس خواهان تحقق پيشگويي هاي کتاب مقدس بر اساس عقايد تقدير گرايانه خويش است تا از اين طريق زمينه را براي ظهور مسيح عليه السلام در آخر الزمان فراهم آورد.
به اعتقاد اين گروه، خداوند مقرر کرده است که بشر بايد هفت مرحله را از سر بگذراند تا به بازگشت دوم حضرت مسيح ع ختم شود. سه مرحله از اين مراحل عبارتند از :
1. بازگشت يهوديان به فلسطين.
2. ايجاد دولت يهود و بناي مجدد معبد سليمان.
3. واقعه آرماگدون يا حارمجدون در محلي به نام مجدو در 55 مايل شمال بيت المقدس که به نابودي کامل دشمنان خدا خواهد انجاميد.[1]
آنچه امروز با نگاه عالمانه به تاريخچه پيدايش فرقه وهابيت که گوشه هايي از آن را مي توان در کتاب خاطرات مستر همفر و نيز فتاوا و رفتار آنها مي توان مشاهده کرد هماهنگي کامل اين فرقه با برنامه هاي صهيونيسم و تلاش براي رسيدن آنها به اهدافشان است.
بي ترديد فتواهايي که شيوخ آنها مي دهند و اعمالي که از پياده نظام آنها سر مي زند همه، صاف کردن جاده صهيونيسم ها براي دستيابي به اهدافشان است.
بر کسي پوشيده نيست که بزرگترين مشکل صهيونيست از آغاز پيدايش تا کنون، انديشه اسلامي و مسلماناني هستند که به آن باور دارند. آن هم اسلامي که ظلم و تجاوز را بر نمي تابد و خود را محدود به مرزهاي جغرافيش نمي داند؛ هم با ايران کار دارد و هم با غزه و لبنان و هم با سوريه و مصر و عراق.
نظريه پردازان صهيونيست سالهاست به اين نتيجه رسيده اند که اين اسلام را بايد با استفاده از خودش نابود کرد و توپ و تفنگ چاره آن را نخواهد کرد؛ زيرا انديشه و باور را نمي توان با اين چيزها از بين برد و نابود کرد. براي همين، فرقه اي ساختند با انديشه اي خاص تا فتوا دهد و کار کند آنگونه که آنها مي خواهند.
آنچه خار چشم آنها و تير بر قلبشان بود و هست اسلام ناب و در رأس آن باور شيعي است. براي همين دو برنامه نوشتند که يکي براي عالم اسلام و ديگري مخصوص شيعيان.
در برنامه اول مي بايست هويت تاريخي اسلام با تخريب و تحريف آثار اسلامي نابود مي شد که واقعه هشتم شوال و تخريبهاي مکرر بعد از آن به بهانه هاي گوناگون از حرام بودن گرفته تا توسعه و مانند آن همه و همه با همين هدف انجام شد و مي شود.
در اين برنامه مي بايد مردم دنيا از اسلام متنفر شوند تا مبادا کسي به آن گرايش پيدا کرده و بر تعداد پيروان آن افزوده شود. براي اين منظور، به وهابيت مأموريت دادند تا فجيع ترين صحنه هاي قتل و وحشيانه ترين کشتارها را که حتي از حيوانات درنده هم ديده نشده خلق کند آن هم جلوي دوربين هايي که صاحب رسانه هايشان همين صهيونيزم ها هستند تا آن صحنه هاي هولناک به صورت مستقيم و غير مستقيم در معرض ديد مردم جهان قرار گيرد در حالي که آن جانيان و قاتلانِ بي رحم، قرآن مي خوانند و سر مي برند و مي سوزانند و پاره پاره مي کنند تا هر بيننده اي بترسد از اسلام و متنفر شود از آن قرآني که اينها مي خوانند و از شنيدن اسلام لرزه بر اندام خودش و خانواده اش بيفتد تا چه رسد بخواهد قرآني بخرد و بخواند و به اسلام گرايش پيدا کند.
چهره هايي هم که از مسلمانان به تصوير مي کشند همين چهره هايي است که از وهابي ها نشان مي دهند؛ ريش هايي بلند و ژوليده، سر و وضعي کثيف و نامرتبط با اسلحه اي به دست و يا کمربندي انفجاري به کمر و مانند آن که جز هراس و انزجار چيزي در ذهن بيننده نمي نشاند و اين همان هدفي است که صهيونيست به دنبال آن است.
در برنامه مخصوص شيعه هم نياز به بيان مفصل نيست هر آنچه امروز نسبت به شيعه و شيعيان روا مي دارند و با پولهاي نفت عربي و سياستهاي صهيونيستي در جريان است همگي با همين مبنا و معنا قابل فهم است. حمله به باورها و شرک دانستن هر آنچه شيعه با دليل معتبر به آن معتقد است از توسل و زيارت گرفته تا برگزاري اعياد و مناسبتها.
فتواهايي که کشتن شيعياني که شهادتين ميگويند و رو به کعبه نماز ميخوانند را واجب ميداند و حکم به تخريب مساجد و زيارتگاهاي اولياي الهي ميدهد؛ مکانهايي که تا همين نود سال گذشته در معرض ديد تمام علماي اسلام شيعه و سني بود و قابل احترام براي همه، توجيه معقول و قابل پذيرشي جز اين ميتواند داشته باشد که همه اينها دستور به نابودي اسلام با ظاهر اسلامي است که اتاق فکر سران صهيونيست صادر شده است؟
پي نوشت:
[1] ر.ک به مقاله «در آمدي بر زمينه هاي پيدايش و مباني عقيدتي مسيحيت صهيونيستي»، احمد دوست محمدي، فصلنامه سياست، ش 1، بهار 1388
منبع: تبيان
يكي از پر خاطرهترين مكانهاي مدينه، بقيع است؛ جايي كه نخست آن را بقيع الغرقد ميناميدند. «غرقد» نوعي درخت بوده كه در گذشته، در محل اين قبرستان و يا در كنار آن قرار داشته و محتملا به تدريج با گسترش قبرستان، آن درختها -كه به نظر برخي توتستان بوده - از ميان رفته است.
بقيع پيش از اسلام، گورستان مردم يثرب بوده و پس از اسلام نيز به عنوان مهمترين گورستان مدينه شناخته شده است. اين گورستان با وسعت نسبتا زياد خود، در طول قرون مختلف اسلامي مدفن صحابه، تابعين و مهمتر از همه، چهار تن از امامان(عليهمالسلام) بوده و از اين رو محل زيارت تمامي زائران مدينه منوره است. بقيع در ناحيه شرقي مسجد النبي و تقريبا در فاصله دويست متري آن قرار دارد. اين قبرستان تا يكصد سال پيش خارج از حصار قرار داشت، اما اكنون تقريبا در ميان شهر مدينه واقع شده و با چهار خيابان محاصره گرديده است؛ ستين، عبد العزيز، ابي ذر، باب العوالي.
بقيع در زمان رسول خدا(صلي الله عليه و آله) نيز زيارتگاه بوده و آن حضرت برخي شبها خانه را ترك كرده و تنها به بقيع ميرفته و در آنجا به راز و نياز با خدا ميپرداخته است. برخي دختران آن حضرت و نيز برخي از ياران نزديكش در بقيع مدفونند؛ كساني چون عثمان بن مظعون كه از صحابي مورد علاقه رسول خدا بود.
قبرستان بقيع تا قبل از تسلط آل سعود، قبههاي متعددي داشت كه بر روي قبور خاصي ساخته شده بود. اما اكنون به صورت فضاي باز و سادهاي در آمده است و قبرها جز نشاني ساده، به صورت سنگي كه بالاي سر آنها گذاشته شده، چيزي ندارد. با وجود اين، تعلق خاطر مسلمانان به مدفون شدگان بقيع باعث گرديده است تا قبر عدهاي از بزرگان مدفون، مشخص باقي بماند؛ گرچه به مرور زمان، قبور صدها بلكه هزاران تن از صحابه و تابعين به دست فراموشي سپرده شده و قبر آنان نامشخص مانده است.
سفرنامهها و كتابهاي تاريخي كه در قرون مختلف به نگارش در آمده است حكايت از اعتناي كامل زائران حرم نبوي به اين قبرستان ميكند. مسلمانان از هر فرقه و مسلك پس از زيارت خيرالبشر به زيارت مدفون شدگان در بقيع ميآمده و خاطره پر شكوه عصر نخستين اسلامي و مظلوميت امامان را زنده ميكردهاند. متاسفانه اين قبور به دليل عقايد خاص حاكمان جديد عربستان تخريب گرديده و باعث دلخوري جمعيتهاي ميليوني مسلمانان زائر و غير زائر دنياي اسلام شده است. تخريب اين قبهها البته از روي توجه به سادهزيستي نبوده است!
مدفون شدگان در بقيع :قبر امامان شيعه
مهمترين دفن شدگان بقيع از ديدگاه شيعيان، چهار تن از امامان معصوم هستند كه در كنار يكديگر به خاك سپرده شده اند.
اشاره:
مهم ترین مناسبت ماه مبارک رمضان، شب قدر است که هماره مورد توجه مؤمنین بوده و خواهد بود. آنچه در پیش روی دارید بحثی پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر شریف المیزان است که در دو سوره «قدر» و «دخان » مطرح گردیده است.
شب قدر یعنی چه؟
مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیری است و شب قدر شب اندازه گیری است و خداوند متعال در این شب حوادث یک سال را تقدیر می کند و زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و اموری از این قبیل را در این شب مقدر می گرداند.
شب قدر کدام شب است؟
در قرآن کریم آیه ای که به صراحت بیان کند شب قدر چه شبی است دیده نمی شود. ولی از جمع بندی چند آیه از قرآن کریم می توان فهمید که شب قدر یکی از شب های ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو می فرماید: «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » (1) .
این آیه گویای این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوی دیگر می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن » (2) . و گویای این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است. و در سوره قدر می فرماید: «انا انزلناه فی لیلة القدر» (3) .
از مجموع این آیات استفاده می شود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما اینکه کدام یک از شب های ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزی بر آن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار می توان آن شب را معین کرد.
در بعضی از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخی دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگری متعین در شب بیست و سوم است (4). و عدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.
پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شب های ماه رمضان و یکی از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت به طور عجیبی با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولی معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان. شب قدر است (5) و در آن شب قرآن نازل شده است.
تکرار شب قدر در هر سال:
شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالی که قرآن در آن نازل شد نیست بلکه با تکرار سالها، آن شب نیز تکرار می شود. یعنی در هر ماه رمضان شب قدری است که در آن شب امور سال آینده تقدیر می شود. دلیل بر این امر این است که:
اولا: نزول قرآن بطور یکپارچه در یکی از شب های قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولی تعیین حوادث تمامی قرون گذشته و آینده در آن شب بی معنی است.
ثانیا: کلمه «یفرق » در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم » (6). در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را می رساند و نیز کلمه «تنزل » در کریمه «تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (7) به دلیل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد.
ثالثا: از ظاهر جمله «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن » (8) چنین برمی آید که مادامی که ماه رمضان تکرار می شود آن شب نیز تکرار می شود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست بلکه در هر سال در ماه رمضان تکرار می شود.
در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسی از ابوذر روایت شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبی است که در عهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل می شده و چون از دنیا می رفتند نزول امر در آن شب تعطیل می شده است؟ فرمود: «نه بلکه شب قدر تا قیامت هست » (9) .
عظمت شب قدر:
در سوره قدر می خوانیم: «انا انزلناه فی لیلة القدر وما ادریک ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من الف شهر» . خداوند متعال برای بیان عظمت شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هی هی خیر من الف شهر» یعنی با این که می توانست در آیه دوم و سوم به جای کلمه «لیلة القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند و با آیه «لیلة القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با اینکه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش یک شب قدر است) .
حضرت فرمود: «عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.» (10) .
وقایع شب قدر:
1- نزول قرآن:
ظاهر آیه شریفه «انا انزلناه فی لیلة القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگی و دفعی بودن دارد نه تنزیل که ظاهر در نزول تدریجی است.
قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:
1- نزول یکباره در یک شب معین.
2- نزول تدریجی در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص) .
آیاتی چون «قرانا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث ونزلناه تنزیلا» (11) نزول تدریجی قرآن را بیان می کند.
در نزول دفعی (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سوره ها و آیات است یک دفعه نازل نشده است بلکه بصورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتی که درباره وقایع شخصی و حوادث جزیی نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصه ای دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و در آن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتی درست در نمی آید مگر اینکه زمان و مکانش و واقعه ای که درباره اش نازل شده رخ دهد به طوری که اگر از آن زمان ها و مکان ها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف می شود و دیگر بر آنها تطبیق نمی کنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است.
همان اجمال و تفصیلی که در آیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر» (12) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.
2- تقدیر امور:
خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگی، وسعت یا تنگی روزی، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و… تقدیر می کند.
در آیه شریفه «انا انزلناه فی لیلة القدر» (13) کلمه «قدر» دلالت بر تقدیر و اندازه گیری دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم » (14) که در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدیر دلالت می کند. چون کلمه «فرق » به معنای جدا سازی و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه ای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه گیری مشخص سازند.
امور به حسب قضای الهی دارای دو مرحله اند، یکی اجمال و ابهام و دیگری تفصیل. و شب قدر به طوری که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم » برمی آید شبی است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون می آیند.
3- نزول ملائکة و روح:
بر اساس آیه شریفه «تنزل الملئکة والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (15) ، ملائکة و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل می شوند. مراد از روح آن روحی است که از عالم امر است و خدای متعال درباره اش فرموده است «قل الروح من امر ربی » (16) . در این که مراد از امر چیست؟ بحث های مفصلی در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روایت در مورد نزول ملائکة و اینکه روح چیست بسنده می شود.
الف: پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتی شب قدر می شود ملائکه ای که ساکن در «سدرة المنتهی » هستند و جبرئیل یکی از ایشان است نازل می شوند در حالی که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچم هایی را به همراه دارند.
یک پرچم بالای قبر من، و یکی بر بالای بیت المقدس و پرچمی در مسجد الحرام و پرچمی بر طور سینا نصب می کنند و هیچ مؤمن و مؤمنه ای در این نقاط نمی ماند مگر آنکه جبرئیل به او سلام می کند، مگر کسی که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن وشت خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد (17) .
ب: از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکة است و روح از آن سنخ نیست مگر نمی بینی خدای تعالی فرموده: «تنزل الملئکة والروح » پس معلوم می شود روح غیر از ملائکة است (18) .
4- سلام و امنیت:
قرآن کریم در بیان این ویژگی شب قدر می فرماید: «سلام هی حتی مطلع الفجر» (19) . کلمه سلام و سلامت به معنای عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است. و جمله «سلام هی » اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهی تعلق گرفته است به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوی او روی می آورند و نیز به اینکه در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به این معنا که عذابی جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که در این شب کید شیطان ها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضی از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
البته بعضی از مفسرین گفته اند: مراد از کلمه «سلام » این است که در شب قدر ملائکة از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام می دهند.
پی نوشت ها:
1- دخان / 3 .
2- بقره / 185 .
3- قدر / 1 .
4- ر. ک. مجمع البیان، ج 10، ص 519 .
5- ر.ک. تفسیر الدر المنثور، ج 6 .
6- دخان / 6 .
7- قدر / 4 .
8- بقره / 185 .
9- تفسیر البرهان، ج 4، ص 488، ح 26 .
10- فروع کافی، ج 4، ص 157، ح 4.
11- اسراء / 106 .
12- هود / 1.
13- قدر / 1.
14- دخان / 6 .
15- قدر / 4 .
16- اسراء / 85 .
17- مجمع البیان، ج 10، ص 520 .
18- تفسیر برهان، ج 4، ص 481، ح 1.
19- قدر / 5 .
باران نور
برخیز! بیدار شو! گوش کن!
صدای بال فرشتگان را می شنوی؟
نگاه کن! باران نور را می بینی؟
عطر حضور را احساس می کنی؟
برخیر و برسجاده دعا بگشا
دلت را به او بسپار و وجودت را غرق تمنا کن!
امشب آسمان به زمین نزدیک می شود
و کریمانه، دل های کویری را ستاره باران می کند.
امشب، شب قدر است؛ شبی که برتر از هزار ماه است،
شبی که برتر از تمام عمر توست، شب تولدی دوباره،
شبی که درهای آسمان باز می شود.
شب قدر است.قدرش را بدان؛ شاید فردایی نباشد.
پرواز را به خاطر بسپار. دستانت را به فرشتگان بسپار!
سلام بر لیله مبارکه قدر! سلام! سلامی تا صبح.