صدای محرم به گوش می رسد
06 آبان 1392 توسط ذره و آفتاب
همه چیز با آب زنده می شود… من اما… با اشک برای تو!
ای کشته ی اشک های چشم…
یا حسین
گرچه هنوز نيومدي اما شهر از روزها قبل سياه پوشيده تا به همه خبر بده كه داري مياي.
عمرچه زود لحظه ها رو سپري مي كنه و دل چه زود فراموشت مي كنه.
صداي كارواني كه ازعمره برمي گردد به گوش مي رسد و كودكان خسته دلخوش به دستان گرم و پرمحبت پدرند اما صد افسوس از گذشت زمانه و مردمان بي وفا.
مـا را کـه “یـامجــیر” و “اجـرنــا” عوض نکــرد
دلتنگـــ ِ گـریـــه هـــای محـــّرم شده دلـــم …