کمالات اخلاقی پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم
برخي از كمالات اخلاقي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
1ـ مدارا
خداوند مي فرمايد:
اي پيامبر تو برخويهايي والايي.»[1]
بنابرآنچه احمد بن حنبل در مسند خود از رسول اكرم(ص) روايت كرده است ،آن حضرت فرمود:« براي آن مبعوث شدم كه مكارم اخلاقي را به غايت برسانم.» ، ونيز فرمود:«پروردگارم مرا تأديب كرد و نيكو تأديبم نمود.»
كمال اخلاقي واژه اي كوتاه است كه فضايل بسياري را دردرون خود جاي مي دهد! فضيلت دوستي ، چنگ زدن به فضايل و پرداختن به حق آن را در بر مي گيرد، حسن معاشرت و صفاي دوستي را شامل مي شود، صله ي رحم و نيكي كردن به همسايه ي نزديك و دور را مشمول خود مي سازد،ديگر دوستي و مدارا ورزيدن با مردم را شامل مي گردد،تواضع وفرونهادن بال رحمت وحمايت براي مردم را درخودجاي مي دهد،انسان دوستي و برخورد خوب با مردم را در بردارد،شامل حلم و بردباري و خويشتن داري و پرهيز از جفا مي گردد، فرو خوردن خشم و دوري گزيدن از غيظ و كينه را در پوشش خود مي گيرد.
2ـ گذشت
خداوند محمد(ص) را براي اين آماده ساخته بود كه هدايتگري به حق و به راه راست باشد؛چه اينكه خداوند اخلاق سرتاسر كمال به او بخشيد كه قلبها را با خود مأنوس مي ساخت و دلها را بر پيرامون خود گرد مي آورد مگر دلهاي آن كساني كه طغيان و تكبر در پيش گرفته و خواسته هاي دل خويش را بر حق برگزيده بودند.
رسول اكرم(ص) قبل از بعثت خويشاوند را دوست مي داشت و دوست را به خود نزديك. نيز هيچ كس را در گير دشمني و عداوت نمي ساخت، بلكه در ميان همه ي مردم مردي پاك و خويشتندار بود كه از سخن ناسزا و كردار ناروا پيراسته بود، از خواسته هاي دل و سركشي تمايلات نفساني دوري مي گزيد، دشمني نمي ورزيد، جنجال و غوغا نمي آفريد و درگفتار و كردار خود پرده هاي عفت و عصمت حرا نمي دريد.او همان راستگو و همان امين بود و همو بود كه درمانده را ياور و ضعيف را دادرس بود و ديگران را در مقابل سختيها و ناملايمات روزگار از كمك خويش برخوردار مي ساخت و از هر كه بر او ستمی مي ورزيد در مي گذشت مگرآن كه اين ستم موجب زير پا گذاشتن حرامي از محرمات الهي يا تاختن بر فضيلتي از فضايل شده باشد.
رسول اكرم(ص) همچنين تاجري بردبار و با گذشت و گشاده روي بود ، واين خوي در دوران پس از بعثت نيز ادامه يافت و همين يكي از ارگان پيشرفت دعوت و پشتوانه هاي آن بود. او در اين دوران درپاسخ به دعوت الهي كه « عفو را پيش گير وبه نيكي امر كن واز جاهلان دوري گزين.»[2] شيوه ي عفو از خطاهاي ديگران و دوري گزيدن از جاهليت رادر پيش گرفت.[3]
3ـ ساده زيستي
در «نهج البلاغه » روايت شده كه علي عليه السلام فرمود : به پيامبر پاك و پاكيزه ي خود تأسي كن تا آنجا كه فرمود: از دنيا بقدر حاجت اكتفا كرد و چشمان را به آن خيره نساخت و دهان خود را از آن پر نكرد و به آن التفات نفرمود. لاغرترين اهل دنيا بود از حيث شكم و گرسنه ترين آنان بود از جهت خوردن .خزائن دنيا بر وي عرضه شد ولي قبول نفرمود: و چون فهميد كه خدا چيزي را دشمن دارد، او نيز آن را دشمن داشت ، و چيزي را كه خدا حقير دانست او نيز تحقيرش كرد. و اگر چيزي در ما وجود نداشت جز آنكه دوست مي داريم آنچه را كه خدا و رسولش دشمن داشته و تعظيم مي كنيم آنچه را كه خدا ورسولش تحقير كرده اند.از جهت شقاوت و نافرماني امر خداوندي براي ما بس بود. همانا رسول اكرم(ص) بر روي زمين غذا ميل مي كرد، و چون بندگان مي نشست.وكفش خود را به دست خود پينه مي زد،و برالاغ لخت سوار مي شد و ديگري را هم رديف خود سوار مي كرد و چون ديد پرده در خانه اش تصوير دارد به يكي از زنان خود فرمود :« اي فلانه اين پرده را از من پنهان كن ، زيرا هر وقت به آن نگاه مي كنم به ياد دنيا و زخارف آن مي افتم. خلاصه اينكه رسول اكرم(ص) قبلاً از دنيا اعراض كرد، وذكر دنيا را در نفس خود محو كرد،تا جائي كه دوست داشت زينتهاي دنيا ازنظر او پنهان باشد تا اينكه از لباسهاي فاخر آن بر تن نكند و دنيا را خانه ي هميشگي براي خودنپندارد. واميد اقامت در آن را نداشته باشد. پس به كلي دنيا را از دل خارج كرد و ياد آن را ازقلب بيرون نمودواز نظر پنهان ساخت. آري چنين است اگر كسي ازچيزي بدش بيايد دوست ندارد به آن چيز نگاه كند، و حتي دوست ندارد كسي از او اسمي به ميان بياورد.[4]
4ـ اصل مقابله با استکبار
براي مقابله با خوي استكبار لازم است نگاه آلوده ي انسان اصلاح شود و خوي استضعاف ظهور يابد و چون مستضعفان زندگي كرد و مانند آنان معاشرت نمود. پيام آور آزادي از همه اسارتها در اين باره به ابوذر (ره) فرمود:
اي ابوذر بيشتر كساني كه در آتش (جهنم) مي روند مستكبرانند. فردي عرض كرد: يا رسول الله آيا كسي را از كبر نجات هست؟ فرمود: آري ، هر كه لباس درشت پوشد و الاغ سوار شود و بزد وشد و با مسكينان نشيند.
اينها مظاهر و جلوه هاي ساده زيستي و پرهيز از تكبر است كه اصل آن ثابت و صورت آن در گذشت زمان تغيير مي يابد. ونيز آن حضرت به ابوذر (ره) وصيت كرد:
اي ابوذر آن كه به بازار رود و مايحتاج خود را خريد كند و خود آن را حمل كند از كبر دور مي گردد. اي ابوذر هركس لباس خود را وصله كند و كفش خود را پينه زند و چهره بر خاك سايد از كبر دور مي شود.
آن حضرت خودنمونه ي اعلاي برائت ازخوي استكبار وتكبر بودومي فرمود:
من بنده اي هستم كه بر زمين غذا مي خورم و لباس درشت مي پوشم و شتر را مي بندم و انگشتان خود را مي ليسم و چون بنده ي مملوكي مرا دعوت كند اجابتش مي كنم، پس هر كه سنت و روش مرا ترك كند از من نيست.
آن حضرت در رفتار خود با همه ي جلوه هاي تكبر برخورد مي كرد و اجازه ي ميدان يافتن به آنها را نمي داد.وقتي با اصحاب خويش راه مي پيمود،اصحاب را پيش مي انداخت و خود در ميان آنان راه مي رفت كه در روايت است كه آدمي وقتي كسي در عقب او راه مي رود از خدا دور مي شود.
سيره ي رسول اكرم(ص) جامع جميع نشانه هاي آزمايش تواضع و فروتني و برائت از همه ي افعال و حركات كبرآميز بود و سزاوار است كه همه ي مؤمنان به او اقتدا كنند.[5]
5ـ رسول عدالت
آن حضرت پيامبر عدالت و داعي به عبوديت بود.عدالت براي عبوديت. خداوند به صراحت اين نسبت را روشن فرموده و آن حضرت را مأمور به برپايي عدل معرفي كرده است :
«فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ ؛[6]
پس بايد به آن (شيوه از پرستش) دعوت كني و روي راست چنان داري كه فرمان يافتي ،و از خواهشهاي آنان پيروي مكن و بگو : به آن كتابها كه خدا فرو فرستاد ايمان آوردم و دستور يافتم كه در ميان شما عدالت كنم.»
آن حضرت مأمور برپايي قسط بود:
«قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ؛[7]
بگو پروردگارم به قسط فرمان داد.»
او به تمام معنا « قائم به قسط بود.» و از همين رو در زيارت آن حضرت مي خوانيم:
«السلام عليك يا قائماً بالقسط؛
سلام برتو اي برپادارنده ي عدالت.» رسول اكرم(ص) نمونه ي اعلاي قرآن ، جلوه ي جامع اسم الله و مظهر كامل عدالت بود. خود مي فرمود:
« اوصاني ربّي بتسع … والعدل في الرضا و الغضب ؛
خداوند مرا به نه چيز سفارش كرده است …و عدالت در(حال) خشنودي و خشم.»[8]
رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مظهر حق بود، حقي كه :
« قام بالقسط في خلقه ، وعدل عليهم في حكمه؛
درباره ي مخلوقاتش به عدل و داد رفتار مي كند و در اجراي احكام به عدالت بر آنها حكم مي راند.»
حقي كه:
« عدل في كلّ ما قضي؛
او در همه ي آنچه رانده است و فرمان داده،دادگري كرده است.» [9]
آن حضرت عادلترين مردم بود و 23 سال رسالت براي آن بود كه عدالت در همه ي وجوهش آشكار شود.[10]
6ـ همسر داري
با اينكه همسران رسول خدا(ص) زناني سالمند، يتيم دار، بيوه و داراي اخلاق متفاوت بودند اما همان گونه كه قرآن سفارش كرده است :
«وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛[11]
معاشرت پيامبر با آنان به نيكي و خوبي بود و گاه و بيگاه كه بعضي از آنان بدرفتاري مي كردندو حتي اصحاب پيامبر از رفتار آنان ناراحت شده ، مي گفتند : يا رسول الله(صلی الله علیه و آۀه و سلم) ! او را رها كنيد، پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مي فرمود: ناراحتي و بدرفتاري زنان را بايد در كنار نقاط مثبت و كمالات آنان حساب كرد و نبايد انسان به خاطر ناراحتي همسر خود را رها كند.
پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر وفاداري به همسرش خديجه بعد از مرگ او به زناني كه با خديجه دوست بودند احترام خاصي مي گذاشت و مي فرمود: من نسبت به خانواده ام از همه بهتر رفتار مي كنم.
7ـ عبادت پيامبر(ص)
چون پاسي از شب مي گذشت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از بستر بر مي ساخت و پس از گرفتن وضو و زدن مسواك و تلاوت آياتي چند از قرآن كريم ، در گوشه اي به عبادت مي پرداخت و اشك مي ريخت. بعضي از همسرانش كه او را به اين حال ميديدند مي گفتند: تو كه گناهي نداري چرا اين قدر اشك مي ريزي؟ مي فرمود: آيا بنده ي شاكر خدا نباشم؟
به هنگام نماز مي لرزيد و هرگاه نماز را به تنهايي مي خواند ركوع و سجود آن را طول مي داد ولي هرگاه به جماعت نماز مي خواند بسيار عادي و ساده برگزار مي كرد. به يكي از يارانش كه امام جماعت ساير مسلمانان شده بود سفارش فرمود:هرگاه بامردم به نمازمي ايستي سعي كن بعد ازحمد، سوره كوچكي قرائت كني و نماز را طول ندهي.[12]
3ـ ابو زهره ، محمد، خاتم پيامبران ،ج1،صص341 ـ 344 با تخليص
4ـ طباطبايي ، سيد محمد حسين ، سنن النبي ، ص30
5ـ دلشادتهراني ، مصطفي ، سيره نبوي دفتر دوم ، ص341
10ـ دلشادتهراني ، مصطفي ، سيره نبوي « منطق عملي»،دفتر دوم ،سيره ي اجتماعي ، صص 203 ـ 205
12ـ قرائتي :محسن ، سيره پيامبر اكرم ،صص 50و36و37