جواز قمه زنی و ادله آن
قمه زنی از منظر تاریخ
از نظر تاریخی مسلم است که قمه زنی در قبل صفویه هیچ گونه سابقه ای نداشته است و تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است ؟ و یا اینکه بعد از صفویه و در زمان قاجاریه رواج یافته است ؟
بعضی از محققان بر این عقیده اند که قمه زنی در زمان صفویه تاٌسیس گردیده و صفویه آغازگر آن بوده است به این صورت که در روز عاشورا سلاطین صفویه به بخش های خاصی از افواج ارتش قزلباش خود که به گروه فدائیان قزلباش مشهور بودند ، دستور می دادند تا به طور منظم و دسته بندی شده ، دسته های عزاداری راه بیاندازند.
نصراله فلسفی در کتاب تاریخ شاه عباس کبیر ، فوج فدائیان را چنین تشریح می کند :
«فدائیان قزلباش که همیشه سرشان به نشانه خدمت تراشیده بود در رز عاشورا شمشیر به دست بیرون می آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی با اصحاب امام حسین داشته باشند . آنان می گفتند : در چنین روزی که امام حسین و اصحابش تیر می خورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می کنیم ، یعنی نشان می دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمه زنی شد ».
استاد یوسفی غروی در تاریخ نگاری عاشورا و تحریفات آن چنین می نویسد:
«این احتمال نیز وجود دارد که نخست این عمل از سوی صوفیان و درویشان انجام می گرفته است . چنانکه ” پیترو دلاواله ” یکی از سیاحان عصـــر شاه عباس اول می نویسد : بسیاری از دراویش در کوچه های پر رفت و آمد شهر ، تمام بدن خود تا گلو و حتی قسمتی از سر خود را در خمره هایی از گل پخته که در داخل زمین پنهان شده فرو می کنند بطوری که انسان تصور می کند واقعاً مدفون شده اند و از طلوع تا غروب خورشید و حتی تا پاسی از شب گذشته به همین نحو باقی می مانند …جمعی دیگر در میدان ها وکوچه های مختلف و جلوی خانه های مردم برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه سیاه سترعورت کرده و تمام سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق رنگ زده اند ، حرکت می کنند . به همراه این اشخاص عده ای برهنه راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده اند تا نشانی از خون هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که آن روز نسبت به امام حسین (علیه السلام) انجام گرفته است ، باشد . و تمام این برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای امام حسین (علیه السلام) است ….».
اما برخی دیگر از محققان و تاریخ نگاران نیز بر این عقیده می باشند که قمه زنی مربوط به دوره قاجار بوده و در عصر صفویه وجود نداشته است . استاد رسول جعفریان در این باره می گوید :
پرسیده اند قمه زنی و سینه زنی از کجا شروع شده است ؟ حقیقت این است که دو - سه احتمال هست:
1- یک نظر جدی این است که بخش هایی از صورت های عزاداری از هند آمده است . تشیع در زمان صفوی به هند رفت و در برگشتش از بندر بوشهر و شیراز وارد ایران شد . در مورد لبنان هم همینطور است . در نبطیه یک عالم شیعه گفته یک عده ایرانی این جا آمدند و یک رسم ورسوم خاصی در عزاداری دارند که جلوی اینها باید گرفته شود . این عبارت مال اواخر زمان قاجار است …. عزاداری ریشه اش از خود ائمه است ، ولی شکل عزاداری عرب ها به گونه دیگری است .
2- شکل عزاداری ایرانی ها بعدها به وجود آمد . راجع به سینه زنی و قمه زنی ، تاریخش به بیشتر از اواخر قاجاریه نمی رسد …. یکی از دلایل این است که فتاوایی که از علما داریم همه اش مال اواخر قاجاریه است و مطلقاً در استفتائات قدیمی تر راجع به این نصی نداریم.
این سیستم سینه زنی یا زنجیر زنی یا قمه زنی مطلقاً در متون صفوی نیست . عزاداری ها معمولاً در خانه ها بر پا می شد ، به این صورت که روضه الشهداء را رو به روی خودشــــــان می گذاشتند و از روی آن می خواندند.
اما اگر بخواهیم به یک جمع بندی میان این دو نظریه دست یابیم باید گفت که ریشه های این گونه عزاداری ها از زمان صفویه نشاٌت می گیرد ولی نه بصورت کنونی ، بلکه بصورت فردی و بسیار محدود و بی ضابطه انجام می گرفته است . و خواستگاه آن بیشتر در شهرهایی بوده است که در آن دراویش و صوفیان نفوذ بیشتری داشته اند .
گزارشی از اولیاء چلپی در عهد شاه صفی در مورد عزاداری مردم تبریز که مرکز اصلی تجمع دراویش و صوفیان بوده اظهارات فوق را تاٌیید می کند :
هنگامی که خواننده به قسمتی می رسد که طرز کشته شدن امام حسین به دست شمر ملعون را توصیف می کند، درست در همان لحظه تصاویر اجساد اطفال کشته شده امام را از چادر شهیدان کربلا بیرون می آورند . از تماشای این منظره فریادها و ناله و شیون های ” وای حسین ” گوش فلک را کر می کند و تمامی تماشگران گریه وناله سر می دهند ، صدها تن از مخلصان با شمشیر و قمه به سر و صورت و پیکر خود زده ، مجروح می شوند .[4]
با این حال در طول دوره صفویه و زندیه ، عزاداری رسمی و سنتی شیعیان همواره به صورت روضه خوانی و برگزاری تعزیه انجام می گرفته است و همین امر منجر گردیده تا سیاحان خارجی عصر صفوی حرفی از قمه زنی یا زنجیر زنی به میان نیاورده و فقط اشاره ای به اعمالی داشته باشند که می تواند سرآغازی برای این اعمال باشد . اما این سبک عزاداری ها در دوره قاجاریه صورت منظم تری به خود گرفت و با نفوذ در میان عوام ، در مراسم رسمی ایرانیان رسوخ کرد . ” پیر لوتی ” که در زمان مظفر الدین شاه به ایران سفر کرده در مورد قمه زنی می نویسد :
مردان ، سر برهنه در میان گیسوان خود شکاف خون آلودی ایجاد کرده اند ( قمه زده اند ) و عرق و قطرات خون روی شانه هایشان جاری است . ” [5]
دلایل قمه زنی
مدعیان قمه زنی برای اثبات جواز قمه زنی خود به دلایلی استدلال می کنند که در اینجا به نقد بررسی این دلایل پرداخته می شود :
1) : افسانه سر به محمل کوبیدن حضرت زینب سلام الله علیها
قمه زنان به این روایت دروغ استناد کرده و می گویند : اگر قمه زنی و سرشکافتن در عاشورا و عزای سید الشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب ( س ) سرش را به چوب محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد.
دو استدلال برای قمه زنان وجود دارد :
اول اینکه چون حضرت زینب پرورش یافته دامان وحی بوده و نافرمانی خدا را انجام نمی دهد اگر کاری از او سر زده می توان مجاز بودنش را استنباط کرد .
دوم اینکه مگر امام سجاد (علیه السلام) که امام معصوم بوده همراه حضرت زینب ( س ) نبود و این اقدام عمه را ندید آیا سکوت امام معصوم در اینجا نمی تواند در تاٌیید و تقریر این عمل باشد ؟!
اما اصل ماجرا چنین است که فردی بنام ” مسلم جصاص(گچکار) ” نقل می کند : به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بوده هیاهویی می شنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و می بیند که اسرای واقعه عاشورا در کجاوه بودندو در این هنگام سر بریده امام حسین (علیه السلام) را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر ، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل می کوبد چنانچه خون از زیر مقنعه اش جاری شد . و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند.[6]
این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام ” نورالعین فی مشهد الحسین ” می باشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بی اعتبار بودن آن صحه گذاشته اند . چنانچه محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفــاتیح الجنـــــــان بیان می کند که : نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است . وی سپس با استناد به کتاب های معتبر می نویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد.[7]
همچنین عالم بزرگوار آیت اله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بی اعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفته های مسلم جصاص تاکید دارد.[8]
به دلایل زیر این خبر اساس و پایه ای ندارد :
الف )- تنها در کتاب نورالعین نوشته شده که طبق آنچه گفته شد بی اعتبار است . و در سایر کتاب های معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است .
ب ) - سند ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است .
ج ) - در اشعاری که به حضرت زینب نسبت داده اند مصرعی آمده که در آن حضرت خطاب به امام حسین (علیه السلام) می فرمایند : ” اگر با من حرف نمی زنی لااقل با دختر صغیر خود فاطمه سخن بگو ” . در حالی که بنا به تصریح همه مورخان اسلامی ، فاطمه بنت الحسین که فاطمه کبری هم خوانده می شود در آن زمان ( حادثه عاشورا ) زن بزرگ و شوهر داری بود که همسرشان حسن بن حسن (علیه السلام) معروف به حسن مثنی بوده و در روز عاشورا پس از آنکه زخم های فراوانی برداشته بودند از مرگ نجات یافت . و از دختر دیگری بنام فاطمه که صغیر بوده ، در کاروان اسرا نام برده نشده است و آنکه در میان روضه خوانان بنام فاطمه صغری معروف است به قول خود روضه خوانان به علت بیماری در مدینه مانده بود و در حماسه عاشورا شرکت نداشت .
د ) - در بیت دیگری از همان اشعار منتسب به حضرت زینب ، حضرت امام حسین به سنگدلی و قساوت قلب متهم شده که حتی با تمسک به صنایع ادبی ، مانند تجاهل عارف هم قابل توجیه نیست .
ه ) - با توجه به شخصیت معرفی شده حضرت زینب در متون اسلامی که ایشان را آدمی خویشتندار و رضا و تسلیم معرفی کرده اند ، آنچه در این کتاب گفته شده با آنچه در سایر متون معتبر اسلامی آمده متضاد است وچهره دیگری از حضرت زینب معرفی شده است.[9]
2) جزع برای امام حسین (علیه السلام)
قمه زنان با استناد به این موضوع ، قمه زنی را از مصادیق جزع و عزاداری می دانند ؛ چون جزع و عزاداری برای امام حسین از شعائر الهی است پس قمه زنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است .
ولی باید دانست که هر فعل و شیئی دارای تعریف و محدوده مشخصی می باشد که این تعریف یا از ناحیه شرع مقدس معین شده و یا عقل و عرف برای آن محدوه معین می نماید . در اینجا نیز باید محدوده عزاداری توسط شرع یا عقل معین گردد .
امام خمینی (قدس سره) در این باره چنین می گویند : ” در اینجا هم باید در خصوص عزاداری ومجالسی که به نام امام حسین (علیه السلام) بر پا می شود سخنی بگویم . ما و هیچ یک از دینداران نمی گوییم که با این مراسم ، هر کسی هر کاری می کند خوب است . چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان ، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کرده اند “[10]
بنابراین در مورد قمه زنی باید گفت که هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمه زنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع بر شمارد موجود نمی باشد . اما متاٌسفانه بعضی از طرفداران قمه زنی برای این که کار خود را توجیه نمایند و وجهه شرعی به آن بدهند دست به تحریفاتی در متون روایات نیز زده اند . مثلاً روایت :
«… لا شیی فی الطلم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه … و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب»[11] ؛ «چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست … و برای مثل حسین (علیه السلام) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است».
که امام صادق (علیه السلام) در بیان این معنا می باشند که برای لطمه زدن بصورت کفاره ای لازم نیست و چون عمل توسط زنان هاشمی و برای سرورانی همچون امام حسین (علیه السلام) انجام شده فقط توبه و استغفار برای آن کافی است ، به اینگونه بیان شده :” و علی مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجیوب ” ؛ ” و بر مثل حسین (علیه السلام) باید بصورت زد و گریبان چاک داد . “
که در آن نقل فعل های روایت بصورت امر درآمده است .
در مورد این سند باید گفت :
الف ) سند این روایت ضعیف است و بسیاری از فقهاء به این امر تصریح نموده اند :
• شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره می گوید : سند این روایت ضعیف می باشد ، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق می باشد.[12]
- شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است .
• محقق بزرگوار آقا رضا همدانی در کتاب مصباح الفقیه می نویسد : این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد.[13]
• آیت اله العظمی گلپایگانی نیز می نویسد : بسیار بعید است که جواز لطم به صورت و گریبان چاک دادن را به عزاداری امام حسین (علیه السلام) اختصاص دهیم زیرا وقتی که این دو فعل در اسلام حرام باشد محققاً زنان فاطمی نیز آن را انجام نداده اند و این اعمال برای امام حسین (علیه السلام) هم نباید جایز باشد زیرا انجام این اعمال موجب تنفر و بیزاری نفوس مردم از آن عمل می شود.[14]
ب ) - متن این روایت دارای تناقضاتی است که بعضی فقها به آن اشاره نموده اند : آیت اله سید احمد خوانساری در کتاب جامع المدارک می نویسد : استفاده وجوب کفاره از این روایت به خاطر تناقضاتی که در آن است مشکل است زیرا در آن آمده است نماز کسی که گریبانش را در عزای زوج یا فرزندش چاک دهد صحیح نیست تا اینکه کفاره بدهد و همچنین آمده است که چیزی در لطمه زدن بصورت غیر از استغفار و توبه نیست ، پس چگونه می توان ملتزم شد که نماز شخص ، بدون کفاره دادن و توبه صحیح نباشد و همچنین چگونه می توان ملتزم به وجوب استغفار و توبه در لطم بر صورت شد با وجود آنچه که در ذیل این روایت آمده است که ” و علی مثله تشق الجیوب ” زیرا که استغفار و توبه فرع حرمت است.[15]
ج ) - چنانچه گفته شد کلمه ” لطم ” به معنای زدن به صورت با کف دست می باشد نه وارد کردن خراش بصورت تا بتوان با آن بر جواز قمه زنی احتجاج نمود ؛ که این معنی را می توان از خود روایت هم فهمید زیرا در صدر روایت برای وارد کردن خراش بصورت کفاره قرار داده شده است . ولی در ادامه ، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را برای آن کافی می داند که این عمل بیانگر آنست که لطمه چیزی غیر از خراش است .
د ) - با وجود روایات متعددی که از پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) ، اهل بیت (علیهم السلام) در نهی از آسیب رساندن به بدن در عزاداری رسیده است ، استدلال به این خبر ضعیف و غیر صحیح درست نمی باشد .
ه ) - در صورت اثبات لطم توسط زنان فاطمی و همچنین اثبات اینکه امام سجاد (علیه السلام) بر این اعمال سکوت نمودند نیز نمی توان حکم آنرا برای دیگران جاری نمود . چون ممکن است برخی از دستورات امام علیه السلام که زنان را دعوت به صبر می کردند دلیل بر نهی همین موارد باشد و لذا اصلاا ایشان سکوت نکرده اند.
مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام در این باره می نویسد : استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمی نقل شده است و در ذیل خبر خالد بن سدیر از امام صادق (علیه السلام) نیز آمده ، متوقف بر آن است که عمل آنها بر غیر پدر و برادرشان باشد و همچنین اینکه حضرت علی بن حسین (علیه السلام) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نیز سکوت نموده اند که این سکوت هم بگونه ای باشد که نشانه ای از رضایت آن حضرت از آن عمل داشته باشد ، که چنگ زدن به خارهای بیابان برای کندن خارهای آن با دست از پذیرش این گفته ها آسانتر است.
در تعدادی از روایات امام حسین (علیه السلام) زنان فاطمی را از گریبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت ، بعد از شهادتشان نهی فرمودند چنانچه در لهوف و دیگر مقاتل معتبر آمده است که امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا به زنان حرم چنین فرمودند:
«ای خواهرم ام کلثوم ، و تو زینب و هم تو ای فاطمه و تو ای رباب توجه کنید ! هر گاه کشته شدم ، گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخن ناروا بر زبان جاری نکنید».[16]
در کتاب کامل الزیارت نیز از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت می کند که هنگامی که امام حسین (علیه السلام) در صدد کوچیدن از مدینه برآمد ، زنان بنی عبدالمطلب آمدند و به نوحه سرایی پرداختند تا آن که امام حسین (علیه السلام) میان شان رفت و گفت :
« شما را بخدا سوگند مبادا که نافرمانی خدا و رسول باشد که از شما سر بزند».[17]
پس همانگونه که بررسی شد استدلال به این روایت برای اثبات جواز قمه زنی هم از حیث دلالت و هم از حیث سند آن بی مورد می باشد .
از طرفی دیگر عقل هیچ گاه حکم نمی کند که قمه زنی مصداق جزع و عزاداری باشد زیرا عزاداری یعنی اظهار حزن و اندوه نسبت به امام حسین (علیه السلام) ، کسی که با کارد تیز به جان خودش می افتد و به سر خودش می کوبد حالت حزن و عزاداری است یا یک حالت وحشت و ترس خصوصاً برای بچه ها و افرادی که تحمل دیدن این صحنه را ندارند .
گذشته از این عزاداری اگر به نحومتعارف خود باشد اثری که بر آن مترتب است بر جای خواهد گذاشت ولی اگر به گونه های غیر متعارف همچون قمه زنی انجام شود نه تنها اثر وضعی خود را ندارد بلکه ممکن است نتایج بد و سویی بر جای گذارد . به همین جهت بوده که اسلام اجازه نداده است که انسان هر روشی را جهت تحقق عمل خود انتخاب کند.
بر همین اساس است که روش هماهنگ با فکر و عقیده اینست که اندوه از راه قداست قهرمانان آن ، راهی برای هماهنگی با مصیبتی باشد که آنها داشته اند ، تا شهادت ، قداست اسلامی خود را حفظ کند و مصیبت در گام های رسالت ، موثر واقع شود . بنابراین باید غم و اندوه آنان را به گونه ای مجسم کرد که رسالت را مجسم کنند و جنبه های انسانی آن را آشکار سازد تا مردم بدانند که این مصیبت ، مصیبت انسانی تاریخی نبوده ، بلکه مصیبت انسانیت در تمام مراحل زندگی بوده است .
متأسفانه این روش های نادرست چنان اهمیتی پیدا کرده اند که این فکر را بوجود آورده اند که میان اینها و بقاء و استمرار دین یا علاقه مردم به اهل بیت رابطه است . بطوری که اگر کسی از جنبه های منفی این روش ها سخن گوید ، گویا دعوت به کفر و خروج از دین کرده است . کار بجایی رسیده است که بعضی می ترسند که آنهایی که این روش ها را انکــار می کنند از جانب اهل بیت گرفتار بلایی شوند یا ضربتی از آسمان بر سر آنها فرود آید . زیرا در مقام دشمنی با ائمه قرار گرفته اند.
حتی برخی از علماء دینی تصریح می کنند که اگر درباره برخی از مسائل سخنی بگویند از امام حسین (علیه السلام) بیمناکند گویا آن حضرت که در پیشگاه خداوند است همچون افراد معمولی در قید و بند مسائل شخصی خویش است و در صدد انتقام گرفتن از مخالفین می باشد .
3): مواسات و همدردی با امام حسین (علیه السلام)
دلیل دیگر قمه زنان برای قمه زدن ، این است که آنان عنوان می دارند که عمل ما نوعی مواسات و همدردی با امام حسین (علیه السلام) است .
در جواب گفت :ابتدا باید تعریف و محدوده مشخصی برای مواسات مشخص کرد سپس حکم کرد که قمه زنی مصداق مواسات است یا نه ؟
مواسات در لغت به معنای آن است که از آنچه داریم به طرف مقابل خویش بدهیم تا با او مساوی شویم . پس اطلاق مواسات بر قمه زنی از نظر معنای لغوی غلط است . در اینجا چیزی به امام حسین (علیه السلام) داده نشده است زیرا انجام این امور یا بخاطر دنیای ایشان است که آنحضرت در دنیا نیستند و یا بخاطر آخرت آن حضرت است که ایشان در آخرت ، به این کارها نیازی ندارند .
پس اگر سید الشهداء به خاطر نبرد در راه خدا متألم می شد ، همدردی ما این است که ما هم بخاطر نبرد در راه خدا متألم شویم ، زیرا معنای مشارکت همین است که در جای او قرار گیریم .
4): احیای امر مذهب
مدافعان قمه زنی ادعا می کنند که با قمه زنی پایه های دین را تقویت نموده و بدینوسیله تعداد علاقه مندان به مذهب تشیع را می توان افزایش داد.
در جواب از این استدلال باید گفت:
باطل بودن این استدلال بسیار مشخص می باشد زیرا اصلی ترین دلیل حرمت قمه زنی موضوع مدهن و تضعیف مذهب بودن آن است بگونه ای که انجام آن چهره ای زشت و وحشیانه از اسلام در نظر غیر مسلمانان و حتی بعضی از مسلمانان بر جای می گذارد. دانشمند شیعی علامه سید محسن امین ( ره ) در این زمینه می گوید : چه لزومی دارد در انجام دادن کاری مثل قمه زنی که اگر فرض شود آن عمل جزء قطعی دین اسلام است موجب نسبت داده شدن عار و ننگ به دین و اهل آن میشود . و مردم را از دین متنفر می کند . آیا تقوا و احتیاط ایجاب نمی کند که باید از قمه زنی خودداری نمود . حتی اگر ما قمه زنی را مباح هم بدانیم باید آنرا ترک نمود چون از واجبات نمی باشد که با ترک آن ضرری به دین وارد کند.
همچنین مرحوم آیت الله العظمی امام خمینی ( ره ) در این باره می گوید : شما می خواهید برای خدا کاری انجام دهید . در شرایطی که کاری به ضرر اسلام تمام شود بهتر است که انجام نشود ، مثلاً قمه زنی که موجب وهن اسلام می شود شما تا می توانید دستجات و سینه زنی را با شکوهتر انجام دهید.[18]
5): استدلال به فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
در قسمتی از زیارت منسوب به زیارت ناحیه مقدسه آمده است : «من صبح و عصر بر تو ندبه می کنم و به جای اشکها بر تو خون می گریم ».
بعضی ها خواسته اند تا از این عبارت جواز قمه زنی و خونریزی را استفاده نموده و بگویند چون امام زمان ( عج ) حاضر است برای جد بزرگوارش خون گریه کند پس ما نیز می توانیم قمه زنی و خونریزی کنیم
اولاً: اینگونه استدلال ها یا از شدت تعصب آنهاست یا از روی قلت سواد . زیرا هر شخص غیر مغرضی با شنیدن این جملات متوجه می شود که خون گریه کردن امری است که عرفاً محال بوده و عملی نیست . پس اگر معنای کلام را آنگونه که قمه زنان معنی می کنند تصور کنیم لازم می آید که نعوذبالله امام زمان ( عج ) در این کلمات دروغ گفته باشند . اینگونه استعمالات ادبی که برای بیان شدت احساسات فرد بکار می رود در کلام فصحاء به وفور یافت می شود و نباید آن را در غیر محل آن ، معنی نمود .
ثانیاً : بحث مربوط به این روایت فقط در عنوان اولی حکم قمه زنی وجود دارد و آن این است که آیا آسیب رساندن به بدن در عزاداری جایز است یا نه ؟ . اما بحث از عنوان ثانوی قمه زنی ، که وهن مذهب بودن آن است همچنان به جای خویش باقی است . به عبارت دیگر قمه زنی همچنان به عنوان ثانوی حرام خواهد بود.
6. امام سجاد و کوبیدن سر به دیوار
یکی دیگر از ادله مدافعان قمه زنی به نقل تاریخی می باشد که آمده امام سجاد در عزای حسین به تمام قد بلند شده و سر را دیوار کوبید و… : «قام علی طوله و نطح الجدار بوجهه فکسر انفهه و شجّ رأسه و سال دمه علی صدره و خرّ مغشّیا علیه من شدة الحزن و البکاء؛ « تمام قد حضرت ایستاد و صورت خود را به دیوار منزل کوبید پس بینی آنحضرت و سر ایشان شکست و خونش بر صورت ایشان ریخت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتند».[19]
در پاسخ باید گفت:
الف. محدث نوری (متوفای 1320 ق. ) کتابی با نام «دار السلام» دارد . در جلد اول آن، درباره خواب و تعبیر خواب و… است و جلد دوم درباره اخلاق و… است که به ترتیب الفبایی و کارساز نوشته شده ، و در 1292 ق در سامرا تالیف شده است.
ب. در این کتاب احادیث ضعیفی مطرح شده است و قابل اعتنا نیست.
ج. قضیه امام سجاد (علیه السلام) که نقل شده حدیث نبوده بلکه نقل تاریخی است و در کتاب های معتبر تاریخی نقل نشده است.
د. این گونه حرکات با مبانی اسلام و قرآن و عزاداری امام حسین منافات دارد و مصداق لطمه زدن به بدن می باشد و حرام است.
در نتیجه نمی توان به چنین حدیثی که نه ریشه تاریخی دارد و نه درمنابع حدیثی و تاریخی وجود دارد و نه با مبانی قرآن سازگاری دارد ، استناد کرد.
ادعاهای نامشروع :
بسیاری از افرادی که به اینگونه اعمال دست می زنند ادعا می کنند که مصیبت امام حسین (علیه السلام) چنان در آنها ایجاد حزن و اندوه می کند که عنان عقل خود را از کف داده و از خود بیخود می شوند و بقول خود آنها دیوانه امام می گردند .
جای تعجب است که با این ادعاها باید گفت که جایگاه این افراد از ائمه اطهار هم بالاتر است زیرا ائمه با آنکه با علم الهی خویش همیشه ناظر آن وقایع بودند هیچ خبری از آنها بدست نیامده که اینگونه حرکات و رفتار را حتی در سطح کوچکتری انجام داده باشند . حتی امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا از حضرت زینب خواست تا پس از وی گریبان پاره نکند و صورت نخراشد و فریاد نکشد.[20]
این افراد باید بدانند که قیام عاشورا قیامی نیست که هدف آن تحویل دادن آدم دیوانه به جامعه باشد بلکه هدفی بسیار بزرگتر و با ارزشتر در آن نهفته است و آن آزادگی و عزت برای زیستن و زندگی کردن است .
تبیین دلائل حرمت قمه زنی
1) بدعت بودن قمه زنی
بدعت دارای دو معنای لغوی و اصطلاحی است که معنای لغوی آن ایجاد هر امر جدید و بی سابقه و در معنی اصطلاحی به معنای افزودن مسأله وحکمی جدید و بی سابقه به دین است مانند حلال کردن حرامی و یا حرام کردن حلالی . قمه زنی نیز در هر دو معنی آن قرار گرفته و حکم به حرمت آن می گردد .
از طریق معنای لغوی :
هرگاه فعل و امر جدیدی که جزء دین بودن آن ثابت نشده سبب وهن و تضعیف دین شود ، به یقین انجام آن فعل حرام بوده و باید از انجام آن پرهیز شود . قمه زنی نیز از امور اختراعی می باشد که هیچگونه سابقه ای در عصر ائمه (علیه السلام) و حتی قرون نزدیک به آن نداشته است . شهید مطهری در این رابطه می گوید: قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کردو چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنهاآمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید.[21]
جالبتر آنکه طبق گفته شهید مطهری تیغ زنی ، زنجیر زنی ، حمل صلیب ( حمل علم ) ، زدن طبل و شیپور و … حتی هم اکنون نیز به همین شکل در لورد( lourdes) )سالیانه در سالروز شهادت مسیح ! برگزار می شود .
از طریق معنای اصطلاحی :
بطور کلی اگر شخصی عملی را که دلیلی بر وجوب یا استحباب آن ندارد به اعتقاد اینکه آن عمل واجب یا مستحب است انجام دهد به یقین ، انجام آن فعل با این نیت حرام می باشد . امام خمینی ( ره ) در این مورد می نویسد : تشریع ، یعنی به دین وارد کردن چیزی که از دین نیست . این مساوی با بدعت است. [22]
افراد قمه زن نیز قمه زنی را به نیت اینکه از اعمال عبادی و مطلوب است انجام می دهند در حالیکه قمه زنی هیچ میانه ای با دین ندارد . علامه سید محسن امین ( ره ) در این رابطه می نویسد: بزرگترین گناه ها این است که انسان بدعت ها را به جای مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند امور نهی شده ، که در عزاداریها فراوان اتفاق می افتد ، از قرار زیر است : کذب و دروغ گفتن ؛ آزار نفس و اذیت کردن بدن ، که همان قمه زدن و … حرام بودن این امور ، عملاً و فعلاً ثابت است ؛ جیغ زدن و فریادهای بلند زنان ، که علاوه بر زشت بودن آن ، اصلاً گناه و معصیت است؛
غیر از اینها آنچه به نام دین در اینگونه مجالس ، موجب آبروریزی و هتک حرمت فوق العاده دین میشود و حد مرزی نیز نمی توان بر آن شمرد.[23]
بدعت در دین امر نکوهیده ای است که به هر نام و هدفی که باشد جز خسران و ضربه بر اصل دین حاصل دیگری ندارد . غالباً آنهایی که اقدام به بدعت گذاری در دین می کنند ، کسانی هستند که از راههای معقول نتوانسته اند جایگاه مناسبی در بین دینداران برای خود پیدا کنند و یا افراد جاهل و غافلی هستند که به گمان خود از این راه می توانند خدمتی به دین کنند. این دسته مصداق بارز افرادی هستند که امام صادق (علیه السلام) در حدیثی آنها را چنین معرفی می کنند : «دو نفر کمر مرا شکستند ؛ عالم پرده در نابکار و جاهل نادانی که فقط به ظاهر دستورات دینی توجه می کنند»[24]
پیامبر اسلام ( ص ) فرمودند : « بدترین کارها آنست که نوپدید و بی سابقه باشد . بدانید هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی فرجامش آتش است».[25]
حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) نیز در نکوهش بدعت چنین می فرمایند: «هیچ بدعتی نهاده نشده مگر آنکه بدان سبب سنتی ترک شد . از بدعت ها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید . بهترین کارها آن است که پیشینه داشته باشد و بدترین آنها آن است که نو پدید و بی سابقه باشد».[26]
2) : وهن وتضعیف مذهب
وهن در لغت به معنای تضعیف و سست نمودن کسی یا چیزی است و منظور از آن در اینجا این است که اگر دیگران این عمل را در عزاداری امام حسین (علیه السلام) ببینند مذهب شیعه را متهم به خشونت ، توحش و خرافه گری می کنند ، که در نتیجه منجر به تضعیف و وهن تشیع می گردد . مهمترین دلیلی که برای حرمت قمه زنی ذکر شده وهن نسبت به مذهب است . تا کنون در شبکه های تلویزیونی و رسانه های ضد اسلامی در جهان ، با استناد به صحنه های قمه زنی که در برخی دیگر از کشورهای اسلامی نظیر پاکستان و عراق هم معمول است تولیدات زیادی را بر علیه اسلام و مسلمین تهیه کرده اند که در آنها چهره ای خشن و زشت از اسلام معرفی شده است . نظیر فیلم ” شمشیر اسلام ” که توسط شبکه تلویزیونی بی بی سی تهیه شده و یا فیلم ” ترور شیعی ” که از تلویزیون آمریکا پخش شد که در آن شیعیان به گونه ای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمی کنند و در پایان نیز صحنه های از قمه زنی در روز عاشورا پخش گردید.[27]
اینکه استعماراز تمامی ابزارهای ممکن در جهت ضربه زدن به اسلام و مسلمین استفاده می کند ، در طول تاریخ به اثبات رسیده است ، قمـــه زنی نیز یکی از همین ابزارهــــاست که مقــــام معظم رهبری در این رابطه مطلبی نقــــل کرده اند : ” … وقتی کمونیست ها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند همه آثار اسلامی را از آنجا محو کردند مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند و …و هیچ نشانه ای از اسلام و تشیع باقی نگذاشتند فقط یک چیز را اجازه دادند و آن قمه زدن بود . دستورالعمل روسای کمونیستی به زیر دستانشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز جماعت برگزار کنند و یا قرآن بخوانند اما اجازه دارند که قمه بزنند ، چون خود قمه زنی برای آنها یک وسیله تبلیغاتی بر ضد دین و تشیع بود … ” [28]
در سایت www.rahpouyan.com مقاله ای تحت عنوان ” دفاع از حریم شیعه ، قسمت نهم ” آمده است که در آن ذکر شده در اسناد سفارت انگلیس در تهران ، مدرکی پیدا شده با این مضمون : در سال 1324 شمسی سفارت انگلیس در ایران تعداد 15000 قمه خرید و به هیئات مذهبی اهدا کرد !که خودتان را بزنید و کاری به کار ما نداشته باشید .
پاورقی ها:
[1] . مجلسی ، محمد باقر ؛ بحار الانوار ، ج 43 ، ص 222
[2] . همان ، ص 282 و 289
[3] . همان ، ص 278
[4] . ایرانیان و عزاداری عاشورا ، اصغر فروغی ابری ، ص 61
[5] . ایرانیان و عزاداری عاشورا ، اصغر فروغی ابری ، ص68
[6] . ناسخ التواریخ ، ج 6 ، ص 54 .
[7] . منتهی الآمال ، شیخ عباس قمی ، ج 1 ، ص 75
[8] . الاربعین الحسینیه ، میرزا محمد ارباب ، چاپ اسوه ، ص 232
[9] . تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ، محمد صحتی سردرودی ، ص 209
[10] . کشف اسرار ، امام خمینی ، ص 173
[11] . تهذیب ، ج 8 ، ص 325
[12] . مسالک الافهام ، ج 10 ، ص 27
[13] . مصباح الفقیه ، ج 1 ، ص 430
[14] . کتاب الطهاره الاول ، ص 218
[15] . جامع المدارک ، ج 5 ، ص 14
[16] . اللهوف ، سید ابن طاووس ، ص 141
[17] . کامل الزیارات ، ص 195 ، ح 275 ، باب 29
[18] . در سایه آفتاب ، محمدحسن رحیمیان ، ص 116
[19] . دارالسلام، ج2، ص 179
[20] . اللهوف ، ص 140
[21] . جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) ، ص 154
[22] . انوار الهدایه ، امام خمینی ج 1 ، ص 225
[23] . التنزیه ، ص 13
[24] . میزان الحکمه ، محمد محمدی ری شهری ، ج 8 ، ص 4003
[25] . امالی شیخ مفید ، ص 188 ، اصول کافی ، محمد کلینی ، ج 1 ، ص 57
[26] . میزان الحکمه، ج 1 ، ص 453
[27] . کیهان عربی 6/1/1415 ، شماره 3113
[28] . نقل شده در دیدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردین 1376
منبع : اندیشه قم
صفحات: 1· 2