سیر خورده و بوی سیر
سیر خورده و بوی سیر
سیر خورده و بوی سیر
آیتالله شیخ مجتبی تهرانی:
در مکتبهای بشری، خدامحوری معنا ندارد، بلکه انسانمحوری، انسانسالاری و مردمسالاری مطرح است.
مکاتب بشری که دیدگاههای مادی گرایانه و دنیا محوری دارند، انسان را ازنظر وجودی و مقام انسانیت، آنچنان تنزل میدهند، که به حد یک حیوان میرسد.
آنها میگویند: باید در جوامع بشری، انسان سالاری و مردمسالاری برقرار باشد، یعنی “مردم” حرف آخر را بزنند و هرچه آنها خواستند، انجام شود.
آزادی به این معنا، عین اسارت نسبت به هواهای نفسانیه است.
هیچ فرقی بین این نیست که انسان بنده هواهای نفسانی خود باشد یا (برده) یک عده دیگر، هر دو هواپرستی و لذتمحوری است که حقیقتش اسارت در برابر این امور است.
اگر مفهوم انسان محوری باز شود، خواهیم دید که سر از شرک درمیآورد. چون کسی که قائل به انسانمحوری است و خودش، یا جامعه را محور قرار داده و بر طبق نظرات آنان رفتار میکند، اگر در موردی با تزاحم خواستهها مواجه شود و ببیند که خواست مردم با امر الهی تفاوت دارد، باید حکم الهی را کنار بگذارد تا بتواند پایبند به نظریه خود باشد.
ترجیح خواست غیر خدا بر امر الهی، نشان از این دارد که جامعه، هم عرض و شریک خداست که میتواند در عرض اوامر الهی، اوامر و دستورات مستقلی داشته باشد، پس حقیقت مردمسالاری شرک به خداست.
رسائل بندگی، ص125 و 126
شهید چمران، الگوی عملی دانشجو
1311: ولادت در تهران 1336: فارغ التحصیلی از رشته الکترومکانیک
1337: اعزام به آمریکا با بورس تحصیلی دانشجویان ممتاز
1341: اخذ دکترای الکترومکانیک و فیزیک پلاسما با ممتازترین درجه علمی از کالیفرنیا
1342: عزیمت به مصر و سپس به لبنان (1350)
1357: بازگشت به ایران
1360: شهادت در دهلاویه
وسط شب که مصطفی برای نماز بیدار می شد، غاده (همسر شهید) طاقت نمی آورد، می گفت:
«بس است دیگر، استراحت کن، خسته شدی » . و مصطفی جواب می داد:
«تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند، بالاخره ورشکست می شود . باید سود در بیاورد که زندگی اش بگذرد . ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم، ورشکست می شویم »
اما غاده که خیلی شب ها از گریه های مصطفی بیدار می شد، کوتاه نمی آمد . می گفت: «اگر این ها که این قدر از شما می ترسند، بفهمند این طور گریه می کنید . . .
مگر شما چه معصیت دارید؟ چه گناهی کرده اید؟ خدا همه چیز به شما داده . همین که شب بلند شدید، یک توفیق است » . آن وقت گریه مصطفی هق هق می شد و می گفت: «آیا به خاطر این توفیق که خدا داده، او را شکر نکنم؟» (1)
کمتر پیش می آمد که شهید چمران همراه همسرش از این ده به آن ده (در لبنان) بروند و شهید چمران وسط راه به خاطر بچه ای که در خاکهای کنار جاده نشسته و گریه می کند پیاده نشود. پیاده می شد، بچه را بغل می گرفت، صورتش را با دستمال پاک می کرد و می بوسیدش. آن وقت تازه اشک های خودش سرازیر می شد. دفعه اول همسرش فکر کرد بچه را می شناسد، اما شهید چمران گفت: «نه نمی شناسم. مهم این است که این بچه یک شیعه است. این بچه هزار و سیصد سال ظلم را به دوش می کشد و گریه اش نشانه ظلمی است که بر شیعه علی (ع) رفته .»
صفحات: 1· 2
بمناسبت سالگرد رحلت علامه طباطبایی؛
من در خاندان علمى در شهر تبريزكه از زمانهاى دور شهرت علمى پيدا كرده متولد شدم، در پنج سالگى مادرم را و در نه سالگى پدرم را از دست دادم. به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايى(ره) در شرح حال خود مى فرمايد:
من در خاندان علمى در شهر تبريزكه از زمانهاى دور شهرت علمى پيدا كرده متولد شدم، در پنج سالگى مادرم را و در نه سالگى پدرم را از دست دادم، واز همان كودكى درد يتيم بودن را احساس نمودم ولى خداوند متعال بر ما منت نهاد و زندگى را از نظر مادى بر ما آسان نمود، وصى پدرم به منظور عمل به وصيت آن مرحوم از من و برادر كوچكترم مواظبت مىكرد و با اخلاقى نيكو واسلامى از ما نگهدارى مىكرد با اينكه همسرش از ما بچه هاى كوچك مراقبت مىكرد خادمى را نيز به اين منظور استخدام كرد.
مدتى از عمرمان كه گذشت به مدرسه راه يافتيم و زير نظر معلم خصوصى كه هر روز به منزل ما مىآمد به آموختن زبان فارسى و آداب آن و درسهاى ديگر ابتدايى پرداختيم و پس از شش سال از آن درسها فارغ شديم. در آن زمان براى درسهاى ابتدايى برنامه مشخصى وجود نداشت بلكه هنگام ورود دانش آموز به مدرسه برنامهاى به صورت مقطعى تهيه مى شد و هر كسى بر حسب ذوق و استعداد خود تعليم مى ديد. من درس قرآن كريم (كه پيش از هر چيز آموزش داده مىشد) و «گلستان » و«بوستان»، سعدىشيرازى،«نصاب الصبيان»، «انوار سهيلى»، «اخلاق مصور»، «تاريخ» معجم»، «منشئات اميرنظام» و «ارشادالحساب» رابه پايان برديم.
اينگونه بود كه بخش اول تحصيلات من به پايان رسيد. سپس به فرا گرفتن علوم دينى و زبان عربى پرداختيم و بعد از هفت سال متنهاى آموزشى را كه آن زمان در حوزه علميه مرسوم بود فرا گرفتيم، در طى اين مدت، در علم صرف و اشتقاق كتابهاى: «امثلة»، «صرف مير» و «تصريف» درنحو كتابهاى: «العوامل في النحو»، «انموذج»، «صمدية»، «الفية ابن مالك » همراه با« شرح سيوطى» و كتاب «نحو جامى»،«مغني اللبيب» ابن هشام، در معانى و بيان: كتاب «المطول» تفتازانى، در فقه: «الروضة البهية » معروف به شرح لمعه شهيد ثانى، «مكاسب» شيخ انصارى، در اصول فقه: كتابهاى«المعالم في اصول الفقه» شيخ زين ن،«قوانين الاصول» ميرزاى قمى، «رسائل» شيخ انصارى، «كفاية الاصول» آيت الله آخوند خراسانى، در منطق: كتابهاى«الكبرى في المنطق»، «الحاشية»، «شرح الشمسية»، در فلسفه: «الاشارات و التنبيهات» ابن سينا، در كلام:«كشف المراد» خواجه نصيرالدين را خواندم و اين گونه بود كه متنهاى درس غير از فلسفه متعاليه و عرفان را به اتمام رساندم.
دوستان امام علی
………………………………………….. ………………..
علامه محمد تقی فلسفی
دانلود با کیفیت عالی با حجم 1 مگابایت
دانلود با کفیت عادی با حجم 270 کیلوبایت
عالمان رباني، چلچراغهاى پر فروغى هستند كه در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مىدرخشند، و با كسب نور و گرما از خورشيد رسالت و امامت، بر زمينيان تجلى مىكنند و آنان را به سوى منابع نور و بركت دودمان وحى، رهنمون مىسازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله عليه وآله نشانده، بر مشكات ملكوت، عروج مىدهند.
در ميان دين باوران كفر ستيز، چهره محبوب قرن، فقيه تيزبين سياست مدار، فيلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنيان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى رضوان الله عليه، از موقعيتى والا و ويژه برخودار است، زيرا روزها و ساعتها و لحظههاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آيه قرآن را مجسم ساخت و عينيت بخشيد. در اين مبحث به سيره عملی امام می پردازيم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد .
حضرت امام (ره) توجه ويژهاى نسبت به ماه رمضان داشته و بدين جهت، ملاقاتهاى خودشان را در ماه رمضان تعطيل مىكردند و به دعا و تلاوت قرآن و… مىپرداختند.
و خودشان مىگفتند: «خود ماه مبارك رمضان، كارى است» (1) .